حرفی نمیزد، ساکت بود؛ سکوتی که پر از درد بود، دردی که غرقاش کرده بود و اقیانوسی که طوفانی بود..در پایان چه میشد؟سکوت میشکست یا بیشتر از قبل در تاریکیِ اقیانوساش غرق میشد؟