میآیم، میآیم، میآیمبا گیسویم؛ ادامۀ بوهای زیر خاکبا چشمهام؛ تجربههای غلیظ تاریکیبا بوتهها که چیدهام از بیشههای آنسوی دیوارمیآیم، میآیم، میآیمفروغ_فرخزاد