من آدمای زیادی رو از دست دادم. موقع رفتن همشون سردم شد. د
من آدمای زیادی رو از دست دادم. موقع رفتن همشون سردم شد. دست و پام یخ کرد و حالت تهوع گرفتم و دلم لرزید. موقع رفتن تک تک آدمای زندگیم آهنگ غمگین گذاشتم و رفتم زیر پنجره اتاقم و پتو رو دورم پیچیدم تا شاید گرم شم و دلم کمتر بلرزه. همیشه م وقتی مامانم از سرکار میومد میگفتم" مامان تموم تنم درد میکنه، دارم میمیرم " هربار مطمئن بودم که دارم میمیرم. نمردم. ولی هر آدم یه تیکه از قلبمو با خودش برد. الان فقط یه مقدار کمی از قلبم باقی مونده. آخرین نفری که بره این مقدار کمم میبره با خودش. و من برای آخرین بار میرم زیر پتو و میگم " مامان مُردم "
۲۸.۵k
۲۳ آبان ۱۴۰۰