دست ما کوتاه و دستان شما در دست دوست

دست ما کوتاه و دستان شما در دست دوست
خاطراتی که شما دارید ... ما را آرزوست

دشمنان از رو برو خنجر زدند و دوستان ...
کاش بر میگشتم و می ایستادم رو به دوست

آنچه از تو برده ایم این زخم های کهنه است
آنچه از ما برده ای ای عشق، عمری آبروست

حاصل یک عمر پیش چشممان بر باد رفت
چون کسی که رکعت آخر بفهمد بی وضوست
دیدگاه ها (۱)

دیگر از زلف سیاهت گله ای نیست برویا اگر هست مرا حوصله ای نیس...

بهار پشت زمستان بهار پشت بهاردلم گرفت از این گردش و از این ت...

خوب یادم هست...خوب یادم مانده...نسل من عاشق بود...نسل من شید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط