عاشقان های پاک

عاشقان های پاک

قهر بودیم..در حال نماز خوندن بود..نمازش که تموم شد هنوز پشت به اونو رو به دریا نشسته بودم..کتاب شعرش و برداشت و شروع کرد به خوندن..با یه لحنه دلنشین...ولی من باز باهاش قهر بودم..!!کتاب و گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: "غزل تمام، نمازش تمام،دنیا مات .... سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد" باز هم بهش نگاه نکردم..اینبار پرسید: عاشقمی؟؟ سکوت کردم...گفت: "عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز....بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند" دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟؟ گفتم : نههه

گفت:

"لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری ..

که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری"
دیگه نتونستم بهش نگم وجودش چقدر آرامش بخشه...بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم:
خدا رو شکر که هستی

#عاشقانه #عشق #عشقبازی #هوای_دونفره #عاشقانه_های_پاک
#فکرنو
دیدگاه ها (۳)

عاشقان های پاک..قدیمی ها چه حرف هایی می زدند... !!!...می گفت...

.عاشقان های پاک وقتی میخواهند عاشقانه بنویسند : تصویری نیمه ...

عاشقانه های پاکدیالوگ عمره همسر مختار....تفاوٹ مڹ با دخترانے...

.مرهم نمی نهی به جراحت، نمک مپاشنوشم نمی دهی، به دلم نیشتر م...

p۷واقعا چیکار باید بکنم؟! صدای داد و فریادشون میومدهعی.. پشت...

قهوه تلخپارت ۲۳سوار ماشینی که دنبال مون اومده بود شدیم و به ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_183وقتی خونه خودمون بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط