part48
part48
تارا-کیه نیکا
نیکا-متین بود
تارا-خوب
نیکا-قرار گذاشتم باهاش
تارا-جدی خیلی خوشحالم قرار دوباره برگردین نه
نیکا-نبابا حال برم سر دیت ببینم حرف حسابش چیه
تارا-همینطور ینشسته بودیم
باگوشیمون ور میرفتیم
که یهو از علی برام تکست اومد
بازش کردم
علی-کجایی
تارا-خونه
چطور مگه
علی-عه منم استودیم
تارا-خخ خندیدم
علی-چه جالب
تارا-خوب حالا چیکار داری
علی-هیچ بابا یه موزیک جدید نوشته بودم
تارا-خوب
علی-تمومش کردم
تارا-همون که میگفت گفه بودم بری زندگی نمیکنم..
علی-اره اسمش چراغونی
تارا-اوووپشمامم اولین کارته که به این زودی درس شد نه
علی-هوم
تارا-کی میدی بیرون
علی-نمیدونم هنوز موزیک ویدیوش و درست کنیم
تارا-باسپهر هماهنگ کردی برای ویدیو
علی-اره گفت بهتره یه دختره هم تو موزیک باشه
تارا-هوم خوب به صدف میگی دیگه
علی-نوچ
تارا-پس کی خوب
علی-شوما
تارا-من
علی-اره دیگه
تارا-بیخیال علی من و تو به اندازه کافی حاشیه داریم
علی-که چی
تارا-بیخیال داداش
علی-تازه برا ویدیوش میریم مال یه بیمارستان هست متروکس اونجا
تارا-نه من نیستم
علی-یاهستی یاهستی
تارا-نه
علی-عه نشد دیگه میام می...استغفرالله میزنمت
تارا-بی ادب به عمو مرتظی نگفتم چنین چیزی به من میگویی
علی-سریع تربگویید سریع تر
تارا-میگوییم الان صبرکنید
علی-هستی حالا
تارا-اوکی
#زخم_بازمن#علی_یاسینی#رمان
تارا-کیه نیکا
نیکا-متین بود
تارا-خوب
نیکا-قرار گذاشتم باهاش
تارا-جدی خیلی خوشحالم قرار دوباره برگردین نه
نیکا-نبابا حال برم سر دیت ببینم حرف حسابش چیه
تارا-همینطور ینشسته بودیم
باگوشیمون ور میرفتیم
که یهو از علی برام تکست اومد
بازش کردم
علی-کجایی
تارا-خونه
چطور مگه
علی-عه منم استودیم
تارا-خخ خندیدم
علی-چه جالب
تارا-خوب حالا چیکار داری
علی-هیچ بابا یه موزیک جدید نوشته بودم
تارا-خوب
علی-تمومش کردم
تارا-همون که میگفت گفه بودم بری زندگی نمیکنم..
علی-اره اسمش چراغونی
تارا-اوووپشمامم اولین کارته که به این زودی درس شد نه
علی-هوم
تارا-کی میدی بیرون
علی-نمیدونم هنوز موزیک ویدیوش و درست کنیم
تارا-باسپهر هماهنگ کردی برای ویدیو
علی-اره گفت بهتره یه دختره هم تو موزیک باشه
تارا-هوم خوب به صدف میگی دیگه
علی-نوچ
تارا-پس کی خوب
علی-شوما
تارا-من
علی-اره دیگه
تارا-بیخیال علی من و تو به اندازه کافی حاشیه داریم
علی-که چی
تارا-بیخیال داداش
علی-تازه برا ویدیوش میریم مال یه بیمارستان هست متروکس اونجا
تارا-نه من نیستم
علی-یاهستی یاهستی
تارا-نه
علی-عه نشد دیگه میام می...استغفرالله میزنمت
تارا-بی ادب به عمو مرتظی نگفتم چنین چیزی به من میگویی
علی-سریع تربگویید سریع تر
تارا-میگوییم الان صبرکنید
علی-هستی حالا
تارا-اوکی
#زخم_بازمن#علی_یاسینی#رمان
۴.۱k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.