(p۶)
(p۶)
▪︎▪︎▪︎▪︎
&چییی ...اینجا چی میخوای...
_برو تووو(حولش داد داخل رو بست)
&چتههه
_با من درست حرف بزن این ۱...۲ با ا.ت چرا این جوری کردی هااااا.... با من مشکل داشتی...
&دقیقا بخواتر این باهاش دوست شدم ...میخواستم نابودش کنم...اون حرف های اون روزت...
¤خوب عزیزان همون طور که گفتم هانول و کوک قبلا باهم بودن اما اینجا ی مشکلی هست....کوک متوجه میشه که داره به ا.ت حسی پیدا میکنه ...کوک با هانول حرف میزنه و بهش میگه ...هانول هم حرصی میشه و با کوک کات میکنه و به خودش قول میده که ا.ت رو نابود کنه....
_تو خودت کات کردی
&هه آقا رو ...تو اول و آخر که با من کات میکردی....
_خوب خودتم میدونی...
&نظر ...چیه همه چیرو به...ا.ت بگم ...هاااا
_تو گو*ه میخوری...ا.ت از این ماجرا چیزی به فهمه ...کشتمت.....فهمیدییی(داد)
&هوووو... توی خونه من داد نزن...
_اون مرتیکه کرو تو فرستادی
&اینارو بیخیال...میخوای ماجرارو به ا.ت نگم...
_هاااننن
&........
.............
•••••••••••••
+مامان....گشنمه
÷غذا روی گازه...
+اممم ...تنککک....مامان پاستاااا...یسسس
÷بخور قربونت برم... من رفتم بابات دم در منتظرمه...بای
+باییی
ا.ت ویو :
از رفتنه مامان و بابا ی ساعتی هست ...داشتم سریال(اسمش علکی)ناتنی رو نگاه میکردم...آخی بمیرم ی خواهر رو برادر ناتنی بهم علاقه مند شدن....
صدای کلید اومد... رفتم ببینم کیه که....
+کوک...کوک..تو..تو..
_...............
...............
.......
______________________♡
هیی این این پارت ی چند وقتی نبودم...ولی برگشتم....
حمایت یادتون ره هااا...
#فیک_بی تی اس
#فیک
#فیکشن
#وانشات
▪︎▪︎▪︎▪︎
&چییی ...اینجا چی میخوای...
_برو تووو(حولش داد داخل رو بست)
&چتههه
_با من درست حرف بزن این ۱...۲ با ا.ت چرا این جوری کردی هااااا.... با من مشکل داشتی...
&دقیقا بخواتر این باهاش دوست شدم ...میخواستم نابودش کنم...اون حرف های اون روزت...
¤خوب عزیزان همون طور که گفتم هانول و کوک قبلا باهم بودن اما اینجا ی مشکلی هست....کوک متوجه میشه که داره به ا.ت حسی پیدا میکنه ...کوک با هانول حرف میزنه و بهش میگه ...هانول هم حرصی میشه و با کوک کات میکنه و به خودش قول میده که ا.ت رو نابود کنه....
_تو خودت کات کردی
&هه آقا رو ...تو اول و آخر که با من کات میکردی....
_خوب خودتم میدونی...
&نظر ...چیه همه چیرو به...ا.ت بگم ...هاااا
_تو گو*ه میخوری...ا.ت از این ماجرا چیزی به فهمه ...کشتمت.....فهمیدییی(داد)
&هوووو... توی خونه من داد نزن...
_اون مرتیکه کرو تو فرستادی
&اینارو بیخیال...میخوای ماجرارو به ا.ت نگم...
_هاااننن
&........
.............
•••••••••••••
+مامان....گشنمه
÷غذا روی گازه...
+اممم ...تنککک....مامان پاستاااا...یسسس
÷بخور قربونت برم... من رفتم بابات دم در منتظرمه...بای
+باییی
ا.ت ویو :
از رفتنه مامان و بابا ی ساعتی هست ...داشتم سریال(اسمش علکی)ناتنی رو نگاه میکردم...آخی بمیرم ی خواهر رو برادر ناتنی بهم علاقه مند شدن....
صدای کلید اومد... رفتم ببینم کیه که....
+کوک...کوک..تو..تو..
_...............
...............
.......
______________________♡
هیی این این پارت ی چند وقتی نبودم...ولی برگشتم....
حمایت یادتون ره هااا...
#فیک_بی تی اس
#فیک
#فیکشن
#وانشات
۱۱.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.