ساعت دل به عقربه هایش دل خوش کرده است و نمیداند چه بر ...

ساعت دل ، به عقربه هایش دل خوش کرده است و نمیداند چه بر سرم می آورد این چرخش مدام، این گردش بی دلیل. وقتی هیچ اتفاقی منتظرم نیست و آب از آب تکان نمی خورد. نمی ترسم. نگران نیستم ولی شاید چیزی از جنس انتظار حتی از نوع عبثش مرا به این عقربه های ساعت سرخوش و امیدوار میکند. تا کجا باید به انتظار باشم که ساعت ، دوباره یازده ضربه بنوازد و طلسم ها یک ساعت زودتر از همیشه شکسته شوند و سلام دوباره ام همان اتفاق دوست داشتنی باشد که قرار است به شوقم بیاورد...
دیدگاه ها (۱)

از ما گذشت باید به ابر بیاموزیمتا از عطش، گیاه نمیردباید به ...

جمعه هر هفته ، سر وقت رسیدآن که هرگز نرسید ست ، تویی..▫ ️لیل...

اندک اندک از حجم خواسته هایش کم کرده است . سیگار را ترک کرده...

به پشت سر نگاه نمی کنم. افسوس خوردن را به من یاد نداده اند. ...

پارت دوازدهم!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط