به پشت سر نگاه نمی کنم افسوس خوردن را به من یاد نداده ان
به پشت سر نگاه نمی کنم. افسوس خوردن را به من یاد نداده اند. نه اینکه نخواهند ؛ من یاد نمی گرفتم. نمیخواستم بد و خوب آنچه را که پشت سرم جا گذاشته اند قاب کنم و به دیوار بیاویزم. نمیخواستم همه ی عمرم را در حسرت آنچه رفت تلف کنم. نمی خواستم با دیروزها کابوس بسازم تا رویاها را فراموش کنم. اما همیشه سایه ای به دنبالم بود ؛ سایه ای که گاهی از پشت پنجره رد میشد ، گاهی در فنجان چای شناور بود و گاهی رد نگاهم را مال خود میکرد. هر بار که عبورش را می دیدم دلم میلرزید. میخواست از یاد نبرم که گاهی آلبوم عکسهایم را ورق بزنم و به عکسهایی نگاه کنم که حاشیه اش به رنگ پشیمانی ست . فقط نگاه کنم، نگاهی که پشیمان استاما دلسرد نیست. گاهی فقط نگاه کافیست. من به حرف سایه ها اعتماد دارم...
منصور ضابطیان
منصور ضابطیان
- ۱.۲k
- ۲۹ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط