یه دوپارتی از سوکجین؟!
یه دوپارتی از سوکجین؟!
p¹:
تقه آرومی به در زدی و حالا باید منتظر میموندی تا رئیس بد اخلاقت اجازه ورود بهت بده
بعد از گذشت پنج دقیقه هنوز چیزی از طرف رئیست نشنیده بودی و اجازه نداشتی بدون اینکه اجازه بده وارد دفترش بشی.
زیر لب غرغر کردی...حدود یک هفته کامل بود که به خاطر یه تاییدنامه هرروز ساعت ها با شرکتی که قرار بود با شرکت رئیست همکاری کنه بحث میکردی و هربار هم منشی عفریته اون شرکت با فحش و نفرین تلفن رو روت قطع میکرد..
کمکم خونت به جوش اومد و دوباره محکم تر در زدی: میشه بیام داخل جنابب؟؟؟
صدای ضعیفی از آخر دفترش شنیده شد: عه..اره بیا
چشمات رو چرخوندی و با صورت کج شده وارد اتاق شدی
با دستش اشاره کرد تا در دفتر رو ببندی و کیک شکلاتیش رو گاز زد
از این حجمِ بیخیال و روانی بودنش دندونات رو به هم فشار دادی و در دفتر رو بستی
با قدم های خسته به سمت میزش رفتی و برای بار هزارم مدارک رو روی میزش گذاشتی: آقای کیم..اینبار که با شرکت کیونگ جه حرف زدم فقط فحش نصیبم شد..ممکنه مدارک رو تایید نامه ها رو امضا کنین؟!
خودکارش رو توی کشو گذاشت و جرئه ایی از چایی رو نوشید: نه..امضا نمیکنم
پیشونیت رو در هم کشیدی و اخم کردی..صدات بالا تر رفته بود و مدارک رو روی میز کمی کوبیدی: میشه لطفا تایید نامه ها رو امضا کنین؟! شرکتمون داره به فنا میره..ما به کمک شرکت کیونگ جه احتیاج داریم.. داروخانه های شرکت کیونگ جه خیلی پیشرفت داشته..و ما به خاطر مشکلاتی که داشتیم همینطور داریم به پسرفت کردن ادامه میدیم..!!!
سرش رو از لپتاب بیرون آورد و بهت خیره شد
ابرو هاش رو بالا کشید و زمزمه کرد: نه..امضا نمیکنم
دیگه خونت به جوش اومد..مدارک رو روی میز پرت کردی و شروع کردی به داد و فریاد کردن: یعنی چییی؟؟؟ بیشتر از یک ماهه قراره با شرکت کیونگ جه همکاری کنیم...و الان که تایید نامه ها اومده و شرکت کیونگ جه با همکاری با ما موافقت کرده نمیخوای امضا کنی؟؟؟ میدونی چقد توی این چند هفته از شرکت خودمون به شرکت کیونگ جه رفتم و با رئیس لعنتیش حرف زدم.؟؟ که حالا اینجا پاهاتو روی هم انداختی و با پررویی تمام میگی که امضا نمیکنی؟؟؟؟؟
p¹:
تقه آرومی به در زدی و حالا باید منتظر میموندی تا رئیس بد اخلاقت اجازه ورود بهت بده
بعد از گذشت پنج دقیقه هنوز چیزی از طرف رئیست نشنیده بودی و اجازه نداشتی بدون اینکه اجازه بده وارد دفترش بشی.
زیر لب غرغر کردی...حدود یک هفته کامل بود که به خاطر یه تاییدنامه هرروز ساعت ها با شرکتی که قرار بود با شرکت رئیست همکاری کنه بحث میکردی و هربار هم منشی عفریته اون شرکت با فحش و نفرین تلفن رو روت قطع میکرد..
کمکم خونت به جوش اومد و دوباره محکم تر در زدی: میشه بیام داخل جنابب؟؟؟
صدای ضعیفی از آخر دفترش شنیده شد: عه..اره بیا
چشمات رو چرخوندی و با صورت کج شده وارد اتاق شدی
با دستش اشاره کرد تا در دفتر رو ببندی و کیک شکلاتیش رو گاز زد
از این حجمِ بیخیال و روانی بودنش دندونات رو به هم فشار دادی و در دفتر رو بستی
با قدم های خسته به سمت میزش رفتی و برای بار هزارم مدارک رو روی میزش گذاشتی: آقای کیم..اینبار که با شرکت کیونگ جه حرف زدم فقط فحش نصیبم شد..ممکنه مدارک رو تایید نامه ها رو امضا کنین؟!
خودکارش رو توی کشو گذاشت و جرئه ایی از چایی رو نوشید: نه..امضا نمیکنم
پیشونیت رو در هم کشیدی و اخم کردی..صدات بالا تر رفته بود و مدارک رو روی میز کمی کوبیدی: میشه لطفا تایید نامه ها رو امضا کنین؟! شرکتمون داره به فنا میره..ما به کمک شرکت کیونگ جه احتیاج داریم.. داروخانه های شرکت کیونگ جه خیلی پیشرفت داشته..و ما به خاطر مشکلاتی که داشتیم همینطور داریم به پسرفت کردن ادامه میدیم..!!!
سرش رو از لپتاب بیرون آورد و بهت خیره شد
ابرو هاش رو بالا کشید و زمزمه کرد: نه..امضا نمیکنم
دیگه خونت به جوش اومد..مدارک رو روی میز پرت کردی و شروع کردی به داد و فریاد کردن: یعنی چییی؟؟؟ بیشتر از یک ماهه قراره با شرکت کیونگ جه همکاری کنیم...و الان که تایید نامه ها اومده و شرکت کیونگ جه با همکاری با ما موافقت کرده نمیخوای امضا کنی؟؟؟ میدونی چقد توی این چند هفته از شرکت خودمون به شرکت کیونگ جه رفتم و با رئیس لعنتیش حرف زدم.؟؟ که حالا اینجا پاهاتو روی هم انداختی و با پررویی تمام میگی که امضا نمیکنی؟؟؟؟؟
۱۹.۵k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.