حکایت آن مرد را شنیده ای که نزد روانپزشک رفت و از غم بز

حکایت آن مرد را شنیده ای؟ که نزد روانپزشک رفت، و از غم بزرگی که در دل داشت گفت، دکتر گفت :به فلان سیرک برو آنجا دلقکی هست، آنقدر میخنداندت تا غمت را فراموش کنی. مرد لبخند تلخی زد و گفت :من همان دلقکم‎
دیدگاه ها (۱)

.

.

اینجا سرزمین واژه های وارونه است : جایی که <گنج> <جنگ> می شو...

.

me: My many years of lovPart:⑥⑦ویو میونگبعد چند مین دکتر اوم...

۱🥀 شب دردناک 🥀🥀 فصل ۴ 🥀🥀 پارت ۲ 🥀جونگکوک بخاطر این ذوق پسر ...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۸ (。☬⁠。⁠)⁩قوی و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط