me My many years of lov

me: My many years of lov
Part:⑥⑦

ویو میونگ
بعد چند مین دکتر اومد که چکم کنه از کارم پشیمون شده بودم بهش گفتم که بهشون بگه که حالم خوبه دکترم قبول کرد بعد چند مین کوک با بغض اومد منم بهش یه لبخند تلخی زدم اونو هیچ وقت اینطوری ندیده بودم

ویو کوک
وقتی دکتر بهمون گفت انگار دنیا رو بهم داده بودن خیلی خوشحال شدم گفتم من اول از همه میرم به دیدنش اونا هم قبول کردن با بغض درو باز کردمو رفتم داخل پشت سرمم درو بستم رفتم طرفش که لبخند تلخی بهم زد مو های موج دارش روی بالشت سفید نمایان شده بود چهره سفید زیباش لبای غنچه ای قرمزش چشمای خاکستریش مو های بلندش قلبمو برد برای. دومین بار عاشق شدم رفتم سمتشو دستشو گرفتم با گریه گفتم

-میونگ منو ببخش معذرت میخوام که این همه زجر کشیدی این همه بخاطر من اشک ریختی
☆کوک نمیخوام گریه کنی باشه؟
دیگه گریتو نبینم(لبخند)
-منو بخشیدی؟ (یکم بغض)
☆من خب نمیدونم ولی نمیخوام گریتو ببینم
-معذرت میخوام همش تقصیر مامان و بابام بود
☆کوک تو فقط نقشتو بازی کردی کار گردان ها باید معذرت خواهی کنن و اون هایی که نامه رو نوشتن
-میونگ تو چرا انقدر بخشنده ای؟
☆نمیدونم فقط دلم میخواد کل زندگیم خوب باشه همه با هم خوب باشن
-ممنونم که منو بخشیدی
☆(لبخند)

*یهو سرو کله باباش پیدا شد*

=دخترم (نگران)
☆بابا(لبخند)
=حالت خوبه چیزیت که نشد؟
☆خوبم خوبم حالم خوبه (لبخند)
~میونگ(بغض)
☆تهیونگاااا (لبخند خنده نما)
~دختر مارو خیلی ترسوندی
☆الان که خوبم مامان کجاست؟
~مامان بیهوشه
☆آها (خنده)
$میونگ منو ببخش اگه میدونستم اینطوری میشه هیچ وقت این کارو نمیکردم
☆مهم این بود که اصلا پسرتون عاشقشه؟! یا نه بعدشم من همتون رو بخشیدم
^دخترم (گریه)
☆خاله گریه نکن دیگه ناراحتم میکنین
^تو خیلی بخشنده ای نمیدونم به کی رفتی(گریه)
دکتر: ببخشید ببخشید ولی بیمار باید کمی استراحت کنه
☆آقای دکتر بهم بر خورد من مگه بیمارم(خنده)
=~-$^ (خنده)
دکتر: معلومه که نیستید ولی ما دکترا تا وقتی کسیو داخل این حال میبینیم همین به ذهنمون میخوره(خنده)
☆خیلی خوبه که همتونو با خنده میبینم(لبخند)
&اه دخترم (بغض)

فلش بک به چند مین قبل👇🏻

یهو به هوش اومدم من باید میرفتم پیش میونگ دختر نازم سرومو از دستم کشیدمو با بدو از اتاق خارج شدم که پرسدار ها هم دنبالم با بدو میومدن که رسیدم به اتاق درو باز کردم که میونگو با لبخند دیدم قند تو دلم آب شد

پایان فلش بک.

پرسدار: خانم خانم چرا میدوید
اگه به فکر خودتون نیستید به فکر ما باشید(نفس نفس)
-~=☆&$^ (همه میخندن حتی دکتر)
☆مامان من حالم خوبه برو استراحت کن

دکتر: خیل خب بهتره اینجا خلوت شه تا خانم میونگ استراحت کنه

ویو میونگ
وقتی رفتن از دکتر پرسیدم چند روز دیگه از اونجا میرم که گفت ³روز دیگه


حمایت یادتون نرهههه هااا🥺🌸
دیدگاه ها (۱)

اسلاید اول و دوم و سوم استایل و مدل مو و عکس اسوری هاش و لبا...

me: My many years of lovPart:⑥⑨ویو میونگاز پله ها رفتم پایین...

ادامه پارت: ⑥⑥ویو میونگ من همه چیزو دیدم مثل یک روح تمام صحن...

me: My many years of lovPart:⑥⑤ویو ساعت ⁶رفتم یه دوش گرفتم و...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط