ازمهربان بودن دلم دیگر پشیمان است

ازمهربان بودن دلم دیگر پشیمان است
زخمی شدم دور وبرم صدها نمکدان است

دیروز میگفتم محبت قند یزد اما
امروز میگویم که نه! چاقوی زنجان است

چاقوکش وجراح میدانندیک چاقو
گاهی بلای جان و گاهی منجی جان است!

با هرضعیفی مهربان بودم ولی افسوس
دیدم سلام بره هم با گرگ یکسان است!

اصلأ چرا باید نترسم از ضعیفان؟ هان؟
وقتی لب کاغد شبیه تیغ بران است!

فهمیدم اما دیرفهمیدم که \"نادان\" را
از هر طرف هم که بخوانی باز \"نادان\" است!
دیدگاه ها (۱)

اهل دل ، دل مینوازد ، دل شکستن کار نیستهرکه باشد بی محبت واق...

سالهاست زن بودن را فراموش کرده ام! در عوض راننده خوبی شده ام...

رفت آنکه بیشتر ز همه دوست دارمشیارب به دستهای خودت میسپارمشل...

‌‌وصل است نافِ زندگی با ناگهانی‌هاغم پیش می آید میان شادمانی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط