تو کجا
تو کجا؟
کوچه کجا؟
پنجره ی باز کجا؟
من کجا؟
عشق کجا؟
طاقت آغاز کجا؟
تو به لبخند و نگاهی، من دلداده به آهی،
بنشستیم...
تو درقلب و
من خسته به چاهی،
گنه از کیست؟
از آن پنجره ی باز؟
از آن لحظه آغاز؟
از آن چشم گنه کار؟
کاش میشد گنه پنجره و لحظه و چشمت همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب،
تو را تنگ در آغوش بگیرم...
کوچه کجا؟
پنجره ی باز کجا؟
من کجا؟
عشق کجا؟
طاقت آغاز کجا؟
تو به لبخند و نگاهی، من دلداده به آهی،
بنشستیم...
تو درقلب و
من خسته به چاهی،
گنه از کیست؟
از آن پنجره ی باز؟
از آن لحظه آغاز؟
از آن چشم گنه کار؟
کاش میشد گنه پنجره و لحظه و چشمت همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب،
تو را تنگ در آغوش بگیرم...
- ۷۵۶
- ۰۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط