hard love
hard love
p9
جونگکوک گفت: چرا اینکارو کردی چرا برات چی کم گذاشتیم عوضی دنباله قاتل مادرتی اینو بدون نه من کشتم نه پدرم جلوی جونگمین چیزی بهت نگفتم فقط اینو بدون که خیلی داری بد میکنی اگه پدرم مرد با دستای خودم میکشمت و دفنت میکنم
ا.ت گفت:بخدا کار من نبوده اخه من اگه بخوام سم بریزم چرا باید تو قهوه خودم هم بریزم جونگکوک چرا نمیفهمی آخه
جونگکوک گفت:معلومه داری میلرزی و دروغ میدی
ا.ت گفت: بخاطر بیماریمه
جونگکوک گفت: تو خودت دیوانه ای نیازی به بیماری یا مریضی نداری
و رفت
قلبم داشت از بدنم در میومد و کم کم اشک ریختم بخاطر کاری که تقصیر من نیست
یونا اومد تو اتاقم و
یونا گفت: هی عوضی ببین چقدر جونگکوک اذیت کردی همش تقصیر تو اگه پدرش چیزیش بشه تو مقصری
ا.ت گفت:برین توی خونه دوربین هارو نگاه کنید بفهمید کار من نبوده
یونا گفت: میخوای فرار کنی عوضی
و از رو تخت بلندم کرد و پرتم کرد پایین
من هم جون نداشتم بلند شم اومد نزدیکم موهاشو گرفتم که جونگکوک اومد و یونا رو جدا کرد
جونگکوک گفت: ا.ت عوضی چرا خانم لی رو میزنی مگه چیکار کرده
من هم سرم داشت خون میومد و قلبم هم سر جاش نبود و نمیتونستم بلند شم برم قرصامو بخورم
از زبان جونگکوک
اخه من ا.ت دوست دارم ولی اون منو دوست نداره حقش نیست اینقدر داره زجر میکشه باید کمکش و رفتم تو اتاق ا.ت دیدم جونگمین ا.ت داره بلند میکنه میبرش رو تخت و قرصاشو بهش میده
از زبان ا.ت
رو یه جونگمین کردم و گفتم
ا.ت گفت:دارم میمیرم باید به جونگکوک بگم منو وای قبلش ببر تو اتاق آقای جونگ هیون
و جونگمین هم قبول کرد و منو برد اونجا هم جونگکوک بهشون گفتم
ا.ت گفت: گوش بده جونگکوک کار من نبوده که توی قهوه ها سم ریختم
(جونگکوک که چشم نداشت ا.ت رو با جونگمین ببینه)
جونگکوک گفت: تو چیکاره ای جونگمین که اومدی اینجا تو که تو عمارت زندگی نمیکنی
جونگمین گفت: ا.ت از من خواست منو بیاره
جونگمین حواسش به من نبود منو ول کرد رفت و داشت با جونگکوک دعوا میکرد که من کنترل خودمو از دست دادم دوتاشون اومدن به کمکم و جونگمین دید که قلبم با جونگکوک آرومه گذاشت جونگکوک بغلم کنه و جونگکوک منو بغل کرد
p9
جونگکوک گفت: چرا اینکارو کردی چرا برات چی کم گذاشتیم عوضی دنباله قاتل مادرتی اینو بدون نه من کشتم نه پدرم جلوی جونگمین چیزی بهت نگفتم فقط اینو بدون که خیلی داری بد میکنی اگه پدرم مرد با دستای خودم میکشمت و دفنت میکنم
ا.ت گفت:بخدا کار من نبوده اخه من اگه بخوام سم بریزم چرا باید تو قهوه خودم هم بریزم جونگکوک چرا نمیفهمی آخه
جونگکوک گفت:معلومه داری میلرزی و دروغ میدی
ا.ت گفت: بخاطر بیماریمه
جونگکوک گفت: تو خودت دیوانه ای نیازی به بیماری یا مریضی نداری
و رفت
قلبم داشت از بدنم در میومد و کم کم اشک ریختم بخاطر کاری که تقصیر من نیست
یونا اومد تو اتاقم و
یونا گفت: هی عوضی ببین چقدر جونگکوک اذیت کردی همش تقصیر تو اگه پدرش چیزیش بشه تو مقصری
ا.ت گفت:برین توی خونه دوربین هارو نگاه کنید بفهمید کار من نبوده
یونا گفت: میخوای فرار کنی عوضی
و از رو تخت بلندم کرد و پرتم کرد پایین
من هم جون نداشتم بلند شم اومد نزدیکم موهاشو گرفتم که جونگکوک اومد و یونا رو جدا کرد
جونگکوک گفت: ا.ت عوضی چرا خانم لی رو میزنی مگه چیکار کرده
من هم سرم داشت خون میومد و قلبم هم سر جاش نبود و نمیتونستم بلند شم برم قرصامو بخورم
از زبان جونگکوک
اخه من ا.ت دوست دارم ولی اون منو دوست نداره حقش نیست اینقدر داره زجر میکشه باید کمکش و رفتم تو اتاق ا.ت دیدم جونگمین ا.ت داره بلند میکنه میبرش رو تخت و قرصاشو بهش میده
از زبان ا.ت
رو یه جونگمین کردم و گفتم
ا.ت گفت:دارم میمیرم باید به جونگکوک بگم منو وای قبلش ببر تو اتاق آقای جونگ هیون
و جونگمین هم قبول کرد و منو برد اونجا هم جونگکوک بهشون گفتم
ا.ت گفت: گوش بده جونگکوک کار من نبوده که توی قهوه ها سم ریختم
(جونگکوک که چشم نداشت ا.ت رو با جونگمین ببینه)
جونگکوک گفت: تو چیکاره ای جونگمین که اومدی اینجا تو که تو عمارت زندگی نمیکنی
جونگمین گفت: ا.ت از من خواست منو بیاره
جونگمین حواسش به من نبود منو ول کرد رفت و داشت با جونگکوک دعوا میکرد که من کنترل خودمو از دست دادم دوتاشون اومدن به کمکم و جونگمین دید که قلبم با جونگکوک آرومه گذاشت جونگکوک بغلم کنه و جونگکوک منو بغل کرد
۵.۲k
۲۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.