دلنوشته مادر شهید دهقان

دلنوشته مادر شهید دهقان

امشب،چه شبی است؟
شب میلاد تو...عزیز دلم...محمدرضای عزیزم...
الان دویست شب است که تو در کنارم نیستی ، و چشمم به جمال زیبای تو روشن نشده است.
نمیدانم منی که طاقت یک ساعت دوری تو را نداشتم الان چگونه طاقت می آورم ، این درد فراقت را .
عزیزم داغ سنگین است ، فراق سنگین است ، وقتی می اندیشم که من به ظاهر تو را از دست داده‌ام و در واقع تو از دامان من به دامان مادر سادات منتقل شده ایی ، فراقت زیبا می شود....
محمدرضا جان،الحق که قول حضرت زینب سلام الله علیها چه دلنشین است : « ما رأیت الا جمیلا » من نیز در فراق تو جز زیبایی ندیدم ...
وقتی می بینی فرزند عزیز تر از جانت به آرزوی دیرینه اش رسیده است فراقش زیبا می شود....
محمدرضا جان در شب تولدت ، بهترین هدیه ات آغوش پر مهر مادر سادات است،گوارای وجودت باد عزیزم...

#امان_از_دل_مادر
دیدگاه ها (۷)

شب حاجتشب جمعهشب زیارتی اباعبدالله استدَرلَیـ‌لَةُالرَّغـ‌اٰ...

ارباب بی کفن ، همه  عالم  فدای  توزهرا گرفته مجلس روضه برای ...

علامه طباطبایی:وقتی گره های کور به شما هجوم آوردند ، با ذکر ...

بِسْم رب الشهداء والصدیقینتمام قافیه هایم، فدای آمدنت...مراس...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

پارت دارک (۱) :

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط