Secret love with one of the seven princes

★Secret love with one of the seven princes★

★عشق مخفی با یکی از هفت شاهزاده ★


Part:۹

(ویوی کوک)

مین یوپ : خب میره تو یکم از ا.ت بگو .
می ره : چی بگم والا
جیمین : خانم ما شغلش رو می دونیم میشه از بچه گیاش بگین [خودش رو حالت کیوت میکنه ]
میره : باشه .... ا.ت از بچه گی به خوندن رقصیدن وبیشتر به ارایشکردن علاقه داشت .....
+×: ما اومدیم
ته: چه عجب بفرمایید میل کنید
+مامان چیزی داشتی می گفتی ؟
میره :اره ....خوب گوش کنید
کنجکاو شدم ببینم مامان ا.ت در مورد ا.ت چی میگه
🧠: خب وارد عملیات شناسایی ا.ت میشیم .
🫀: من که کار خودمو کردم خب حالا بیا بشناسیمش
مامان ا.ت ادامه داد ....
: گفتم که ا.ت به رقصیدن خوندن و بیشتر به ارایش کردن خودش و دیگران علاقه داشت ....بعد چند سال که بزرگ شد فرستادمش که کار اموز بشه بعد از اینکه استخدامش کردن شروع کرد به کار کردن .... دیدم نمی تونم هم مایحتاج خودم و ا.ت رو که اون موقع ارمی شده بود براورد کنم اون زمان لایت استیک می خواست فتو کارت می خواست البوم و کلی چیز دیگه دیدم که داره برای خودش مستقل میشه گفتم با مدرکی که دارم برم تو خارج کار کنم شب هفته بعدش رفتم پیش ا.ت باهاش صحبت کردم اونم موافق بود وسایلم رو جمع کردم و رفتم .... تاچشم به هم زدم مثل الان ا.ت دانشگاهی شد البته الان داره تموم می کنه دانشگاه رو ... ازم کمی پول خواست منم فرداش فرستادم و بعد فهمیدم که برای خودش زندگی دستو پا کرده ماشین خرید یک خونه دیگه خرید و سگ هم داره .....
ته : اسم سگت چیه ا.ت شی؟
+شاهزاده [اسلاید دوم]
ته : اووووووو نژادش چیه ؟
+شیت زو
ته : کوک شوهر پیدا کردیم
+منظورتون چیه
جیمین : کوک یک سگ داره اسمش پرنسس است و نژادش ... نگاه کن خودش اومد
سرم رو برگردوندم
×به به پرنسسم اومد [اسلاید ۳]
زود پرید بغلم .
دیدم داره به ا.ت سرش رو این ور ان ور می کنه ا.ت دستش رو اورد نزدیک که پرنسس لیس زد و از بغل من اومد بغلش من فقط لبخند می زدم
+صبر کن کوچولو وقتی تورو به شاهزاده نشونت بدم خیلی خوش حال میشی
.
.
وقتی چشمم به ا.ت می افتاد پرنسسو مثل یک عروسک گرفته بود تو بغلش .
×راستی خانم می ره شما گفتید ا.ت ارمی بود
شنیدم که زیر لب گفت هنوزم هستم
×ا.ت میشه بگی بایستت کیه ?
دیدم یک هو قیافش توی شک رفت
اشاره کرد که در گوشم بگه
ته و جیمین : عاعاعا در گوشی ممنوع
+کسی که توی اشپز خونه اعتراف کرد
منم در گوشش گفتم :
×اونم منم
بعد سرش رو تکون داد
🧠: خب قرص ارامبخش ندارین به من بدین .... قلب حالت خوبه ایی قلب
🫀 : من مردم خداحافظ ای دوست ...... من الان چی کار کنم می خوام جیغ بکشم وایییی (وضیعت منم همینه قلب کوک ارام باش )
.
.
.
[۴ ساعت بعد ]
.[ویوی ا.ت ]
.
.
دیدم همه دارن غش می نن خودمم خوابم می امد اما سعی می کردم بیدار بمونم اما پرنسس تو بغل من خوابش برد کوک که هیچی سرش رو شونم بود فقط هم منو کوک تو حال بودیم
+جونگ کوک میشه بیدار شی می خوام برم خونه
با حرفی که زدم اروم دستم رو گرفت
×میشه جایی نری ؟
+نمی تونم باید برم خونه
×منم می ام
+تو چرا اخه انقدر لجبازی .... باشه
تا باشه رو گفتم بلند شد دستم رو گرفت رفتیم سمت اتاق خواب مثل سونیک با سرعت وسایل خودش و پرنسس رو جمع کرد و گذاشت تو ساک
×خب بریم
+ها ...اها باشه
.
.
رفتیم تو پارکینگ ماشین رو روشن کردم و کوک پرنسس رو بغل کرده بود من برام جای سوال بود این پسر ۲۶ سالشه اما شبیه ۶ ساله هابود
بین ماسکوتی بود اما شیرین .
کوک بادقت داشت نگاه می کرد که راه خونه رو یاد بگیره
+رسیدیم
×خونت خیلی خوشگله [عکس اسلاید ۴]
+ممنون
+بفرما ...



بخاطر عشق جونگ کوک به ارمی لایک کن ☺️🥹
تا جا داشت نوشتم 🫀
دیدگاه ها (۵)

سلام به همه مهم مهم‼️‼️‼️❗️❗️❌️بچه ها این حسابم مشکلی پیش او...

بچه ها ادامه فیک ها توی پیج هست @nowwoman_R_J

★Secret love with one of the seven princes★★عشق مخفی با یکی ...

https://wisgoon.com/989901_2326فیک نویسه دنبالش کنین خودمم ط...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

"سرنوشت "p,22...ا/ت : دوست دارم کوک ....کوک : من بیشتر پرنسس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط