ی چیزایی بگم
ی چیزایی بگم
ارسلان بهش میگیم برو پیش دیا میگ وقت ندارم پس چرا ..
ارسلان رفت رشت بعد هستی اومد
بعد دوباره با هم رفتن رشت
بعد ارسلان اومد تهران بعد با مامانش دوباره رفت رشت
هوفف اوکی وقت نداره ولی بیخیال دیگ چیکار کنیم باید پشت ایدلامون باشیم ....🙂🖤
در این حد صمیمی شدن
که اردیا نبودن
در این حد نزدیک همن چسبیدن به هم
که اردیا نبوده😫😞🖤
ارسلان بهش میگیم برو پیش دیا میگ وقت ندارم پس چرا ..
ارسلان رفت رشت بعد هستی اومد
بعد دوباره با هم رفتن رشت
بعد ارسلان اومد تهران بعد با مامانش دوباره رفت رشت
هوفف اوکی وقت نداره ولی بیخیال دیگ چیکار کنیم باید پشت ایدلامون باشیم ....🙂🖤
در این حد صمیمی شدن
که اردیا نبودن
در این حد نزدیک همن چسبیدن به هم
که اردیا نبوده😫😞🖤
۹.۵k
۱۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.