سه ارباب خشن پارت نهم
صبح روز بعد
ا/ت: بیدار شدم و دیدم تو اتاق خودم نیستم احساس کردم کسی از پشت بقلم کرده فکر کردم تهیونگ بود ولی وقتی برگشتم دیدم کوکییی
یعنی من تو بغل کوک لخت خابیدم یه جیغی زدم که باعث شد دوتامون از تخت بیفتیم
کوک: چته مگه مرز داری آخه دم صبی اینطور جیغ میزنی
ا/ت: ببینم دیشب با من چیکار کردی من چرا لخت بغل تو خابیده بودن؟!
کوک: ا/ت خودتو نزن به اون راه خودت اومدی پیشم و گفتی که بیا یه شب عالی رو بگذرونیم
ا/ت: وقتی کوکی حرفش تموم شد همه چی از دیشب یادم اومد ای وای اگه تهیونگ بفهمه پوست از سرم میکنه
ا/ت: کوکی میشه به تهیونگ چیزی نگی لطفا
کوک: باشه اگه هم بهش بگم سر هر دومون رو میبره
ا/ت: وقتی رفتیم پیششون چی بگیم
کوک: خودم یه بهونه ای جور میکنم
ا/ت: اوکی من برم لباس بپوشم
کوک: باشه من پایین منتظرتن
ویو تهیونگ
آخه این ا/ت کجاستتتت
جیمین: لابد بهت خیانت کرده و رفته
تهیونگ: نه خیرم ا/ت همچین آدمی نیست
جیمین: چرا هست خوبشم هست( جیمینم راست میگه )
زینگ زینگ زنگ در
تهیونگ: اومدم اومدم
تهیونگ: ا/ت کجا بود کولی بهت زنگ زدم چرا جواب ندادی
ا/ت: خ..خب چیزه.
کوک: تهیونگ آروم باش دیشب ا/ت خیلی مست کرده بود بخاطر همین بردمش تو یکی از اتاقا فکر کردم که بادیگارد ها میان میبرنش ولی صبح که رفتم دیدم هنوز اونجاست و با خودم اوردمش
تهیونگ: خب باشه
ا/ت: بیدار شدم و دیدم تو اتاق خودم نیستم احساس کردم کسی از پشت بقلم کرده فکر کردم تهیونگ بود ولی وقتی برگشتم دیدم کوکییی
یعنی من تو بغل کوک لخت خابیدم یه جیغی زدم که باعث شد دوتامون از تخت بیفتیم
کوک: چته مگه مرز داری آخه دم صبی اینطور جیغ میزنی
ا/ت: ببینم دیشب با من چیکار کردی من چرا لخت بغل تو خابیده بودن؟!
کوک: ا/ت خودتو نزن به اون راه خودت اومدی پیشم و گفتی که بیا یه شب عالی رو بگذرونیم
ا/ت: وقتی کوکی حرفش تموم شد همه چی از دیشب یادم اومد ای وای اگه تهیونگ بفهمه پوست از سرم میکنه
ا/ت: کوکی میشه به تهیونگ چیزی نگی لطفا
کوک: باشه اگه هم بهش بگم سر هر دومون رو میبره
ا/ت: وقتی رفتیم پیششون چی بگیم
کوک: خودم یه بهونه ای جور میکنم
ا/ت: اوکی من برم لباس بپوشم
کوک: باشه من پایین منتظرتن
ویو تهیونگ
آخه این ا/ت کجاستتتت
جیمین: لابد بهت خیانت کرده و رفته
تهیونگ: نه خیرم ا/ت همچین آدمی نیست
جیمین: چرا هست خوبشم هست( جیمینم راست میگه )
زینگ زینگ زنگ در
تهیونگ: اومدم اومدم
تهیونگ: ا/ت کجا بود کولی بهت زنگ زدم چرا جواب ندادی
ا/ت: خ..خب چیزه.
کوک: تهیونگ آروم باش دیشب ا/ت خیلی مست کرده بود بخاطر همین بردمش تو یکی از اتاقا فکر کردم که بادیگارد ها میان میبرنش ولی صبح که رفتم دیدم هنوز اونجاست و با خودم اوردمش
تهیونگ: خب باشه
۴۸.۸k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.