اون راه میرفت و دیده نمیشد .
اون راه میرفت و دیده نمیشد .
اون فریاد میزد و شنیده نمیشد اون تنها بود و همه چیز روز به روز تیره تر میشد .
اما اینجا پایان نیس زمان خروج از نقطه ی کور فرارسیده .
#jk
اون فریاد میزد و شنیده نمیشد اون تنها بود و همه چیز روز به روز تیره تر میشد .
اما اینجا پایان نیس زمان خروج از نقطه ی کور فرارسیده .
#jk
۲.۲k
۰۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.