اکنون منم که خسته ز دام فریب و مکر

اکنون منم که خسته زِ دام فریب‌ و مکر
بار دگر به کنج قفس رو نموده‌ام
بگشای در که در همه دورانِ عمر خویش
جز پشت میله‌های قفس خوش نبوده‌ام

پای مرا دوباره به زنجیرها ببند
تا فتنه و فریب ز جایم نیفکند
تا دست آهنین هوس‌های رنگ رنگ
بندی دگر دوباره به پایم نیفکند
#پارت_‌چهارم #فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۲)

به آفتاب سلامی دوباره خواهم دادبه جویبار که در من جاری بودبه...

درد تاریکی ست درد خواستنرفتن و بیهوده از خود کاستنسر نهادن ب...

بعضی از آدم ها ترجمه شده اند؛بعضی از آدمها فتوکپی آدمهای دیگ...

عبور ، بهترین اتفاقِ این روزهاست ،و "جاده" ، زیباترین حالتِ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط