طلای صبح

🍒🌱طلای صبح
شاعر مهدی سهیلی
خیال تو دل ما را شکوفه باران کرد
نمیرد آن که به هر لحظه یاد یاران کرد
نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید
دل خزان زده ام را پر از بهاران کرد
چراغ خانه ی آن دلفروز روشن باد
که ظلمت شب ما را ستاره باران کرد
دو چشم مست تو نازم به لحظه های نگاه
که هر چه کرد به ما ناز آن خماران کرد
من از نگاه تو مستم بگو که ساقی بزم
چه باده بود که در چشم نازداران کرد
به گیسوان بلندت طلای صبح چکید
ببین که زلف تو هم کار
آبشاران کرد
دو چشم من که شبی از فراق خواب نداشت🌱🍒
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱بلبل شدم بر نغمه ی من راهبستیکفتر شدم بال امیدم را شکستیسا...

🍒🌱طرح صبحشاعر میثم رحمانی ( تیکه سنگ)صبح آهسته می خیزدخواب ر...

🍒🌱صبحشاعر صبح صادقدوست ساکت بودمن در انتظارلحظه ها روزها سال...

🌱🍒من یک صفحه سفید دارم و یک مداد سیاهشاعر رزا افروزیان(صدفی)...

چندپارتی

دوپارتی(قرار بود تکپارتی باشه ولی چون حجمش زیاده نمیشه)

وقتی دوست برادرته و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط