ا.ت ویو
ا.ت ویو
موقعی که بهوش اومدم تو یه اتاق بودم
ولی میدونستم که کار جیمین
تو فکر فرو رفتم که در باز شد
ا.ت: خب
جیمین: خب که چی وایسا دستاتو باز کنم میخوایم بریم سئول
ا.ت: هه فک کردی من با تو میایم
جیمین: اگرم نیای مجبورت میکنم که بیای
ا.ت: اوهوم
جیمین: پاشو
ا.ت: الان میخوایم بریم من نه لباسامو آوردم نه چمدون
جیمین: اونا رو که خودم درستش میکنم پاشو
ا.ت: باشه
بلند شدم سوار ماشین شدیم واتتتت جیمین هواپیما شخصی داره
از پاشین پیاده شدیم سوار هواپیما شخصی شدیم جیمین و تهیونگ روبه روم نشستن
منم که بی اهمیت گرفتم خوابیدم
موقعی که بهوش اومدم تو یه اتاق بودم
ولی میدونستم که کار جیمین
تو فکر فرو رفتم که در باز شد
ا.ت: خب
جیمین: خب که چی وایسا دستاتو باز کنم میخوایم بریم سئول
ا.ت: هه فک کردی من با تو میایم
جیمین: اگرم نیای مجبورت میکنم که بیای
ا.ت: اوهوم
جیمین: پاشو
ا.ت: الان میخوایم بریم من نه لباسامو آوردم نه چمدون
جیمین: اونا رو که خودم درستش میکنم پاشو
ا.ت: باشه
بلند شدم سوار ماشین شدیم واتتتت جیمین هواپیما شخصی داره
از پاشین پیاده شدیم سوار هواپیما شخصی شدیم جیمین و تهیونگ روبه روم نشستن
منم که بی اهمیت گرفتم خوابیدم
۶.۸k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.