استاد تاریخ فا*کی ( part15 )


‌📚🖤 استاد تاریخ فا*کی 🖤📚

‌📚🖤 پارت 15 🖤📚

‌ ‌ ‌‌🎻 ادامه🎻 :


🌤 ویو صبح فردا 🌤

‌ ‌ ‌ ‌☁ از زبان ا.ت ☁ :

‌با حس چیز نرمالویی توی بغلم چشمامو باز کردم ، یکم چشمامو بازو بسته کردم متوجه شدم جسی توی بغلمه

( علامت‌ها یادتون نره گرل‌های من🖤)

اخیییییی عژیژممممم صبحت بخیر پرنسس
جسی خودشو بیشتر تو بغل .ت جا داد
خب خانوم جوان (😂😐) بریم صبحونه بخوریم که من برم دانشگاه

بلند شدمو تخت و مرتب کردم ، جسی هم که مثل همیشه زودتر از من از اتاق رفت بیرون
رفتم مسواک زدم و کارهای لازمو انجام دادم
رفتم بیرون و میزو چیدم مشغول خوردن صبحونه شدم در همین حین به جسی هم ماهی خشکشو با شیرش دادم .

یهو صدای اس از گوشیم بلند شد اونم نه یکی نه دوتا ، خیلی زیاد بودن با تعجب رفتم و بازشون کردم.

+ عه از طرف لیاست !
+ وا چیشده چخبره!!
# ا.ت عررررررررررررر ا.ت عررررررررررررر
#من امروز دانشگاه نمیام عرررررررررررررر
چرا چیشده برای چی؟!

#پیش لوکا هستم عررررررررررررر
#لوکا لالاعه
+ چی وایی چرا دختر باز چیکار کردی
#عررررررررررررررر بنده دیگه برای لوکا شدمممممممم

+ چی وایی خدایا باید همو ببینیم تعریف باید کنی
# ا.ت بزار بعدا امروز نمیشه بعد حضوری بهت میگم عررررررررررر لیلیلیلیلی

+ خا واییی باش باش اوکی باش
+ لوکا بغلته ؟! خـوبی؟!
.ت باورت نمیشه بلند شدم که راه برم که نتونستمو افتادم رو زمین ، الانم رو زمین ولو هستم همینجوری ، لحافم رومه خخخخخ (😂😂😐)

+ اونوقت گوشی کجا بود ها ها ها
# خب لباسامو کیفم رو زمینه بخاطر اهم اهم دیگه یاح یاح (😂😈)
اوفففف شیطون چه کردین پس هوهوهوهو
#مرضضضض سرت بیاد (😏)
+ برو بابا ، بای دانشگاهم دیر شد موچ (😃💋)
#اوک موچ موچچچچچچ (💋💋😏)

ادامه دارد..
حمایت فراموش نشه🥺👋🏻


"کیوی خشن🥝🔪
دیدگاه ها (۴)

پارت نکته های فیک استاد تاریخ فا*کی :

پارت نکته ای استاد تاریخ فا*کی

کام بزارین وایبتونو با استیکر بگم!

بگین زود ببینم گلب‌های من😃👸🏻"کیوی خشن 🥝🔪

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط