گاهی باید رفت ... باید نسخه ی فاصله گرفتن را برای خود پیچ
گاهی باید رفت ... باید نسخه ی فاصله گرفتن را برای خود پیچید ، باید از تمامِ بی مهری و بی انصافی های دنیا دور شد . کاش جای ساکتی برای تبعید شدن بود ... این روزها ، شعور و احساسم درد می کند ، هیچ جوره تابِ ماندنم نیست ! خسته ام ؛ از تمامِ دنیا ... از نقاب ها و موجوداتِ کوکی و آهنیِ این بازیِ تکراری ... از چشم های بیدار و اندیشه های خوابیده ... حالِ من خوب نیست ! می خوابم ... اگر خدا را این حوالی دیدید ؛ بیدارم کنید ... سرم برای مناظره با او بدجور درد می کند ...
۶.۵k
۱۷ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.