part
part 123
سوزومه: یکی از کارمندای شرکت اقا که ازون هر__زه هاست که با رئیس شرکت فابریک میشن تا موقعیت خوبی به دست بیارن و اون مغز فندوقی فک میکنه من با زیرخوابی ری تونستم تو شرکت کار کنم حسودیش شده
لیلی: اگه اینجوریه چرا اخراجش نمیکنین
سوزومه: نمیتونه بدون دلیل اخراجش کنه
ری: نگران نباش نمتونه کاری کنه
لیلی: امید وارم
امیلی: خب ساکت دبیر اومد
دبیر اومدو همه از جاشون بلند شدن بعد سلام کردن نشستن
دبیر: خب بچه ها از فردا تا یه هفته مدرسه تعطیله
سوفیا: اتفاقی افتاده
جانت: این که تعطیلیم نعمت دلیلش مهم نیست
دبیر: سوفیا سوال خوبی پرسید هفته بعد امتحانات این ترم شروع میشه تو سایت مدرسه برنامه امتحانی رو مزاریم
لیلی: بیا همینو کم داشتیم (اروم)
امیلی: خواستم خوشحال شم که یه مدت تعطیلیم رید تو حسم(اروم)
سوزومه: برای من یکی که زیادی اضافه بود (اروم)
امیلی: بابام گفته اگه این ترم رو برینم حساب بانکیم رو مسدود میکنه(اروم)
لیلی: منم شرایتم بهتر از تو نیست(اروم)
ری: خفه شید داره شمارو نگاه میکنه(اروم)
دبیر: خب این جلسه درس نمیدم مرور میکنیم سوفی بیا کنفرانسی که اماده کردی رو ارائه بده
سوفیا: چشم
«زنگ تفریح»
ری: سوزی کایا مدرسشو چیکار میکنه
امیلی: مگه قرار بمونن
ری: اره تا یکی دوسال تو خونه سوزی میمونن
امیلی: چرا
ری: برای این که هارو قرار تا وقتی سوزومه اماده شه
امیلی: خب کایا چند سالشه
سوزومه: همسنیم با مدرسه هماهنگ میکنم بیاد مدرسمون
جنیور اومد
سوزومه: جنیور امشب خونه ای
جنیور: اره چطور
سوزومه: امشب با یکی قرار دارم منو میرسونی
جنیور: ساعت چند
سوزومه: بعد شرکت میگم باید با کارول هماهنگ میکنم میگم
جنیور: اوکی..... راستی تو چیزی خوردی
سوزومه: نه
جنیور: بریم برات یچیزی بخرم بخوری
سوزومه: نمیخواد گشنم نیست
جنیور: چی چیو گشنم نیست شز هیچی نخوردی صبحونه درست حسابی هم نخوردی
سوزومه: اوف اوکی بریم... بعدا میبینمتون
ری: منم میرم پیش جسیکا.... بعدا میبینمتون
ری رفت کلاس جسیکا اونجا نشسته بود
ری: مای بیب چرا تو کلاس نشستی
سوزومه: یکی از کارمندای شرکت اقا که ازون هر__زه هاست که با رئیس شرکت فابریک میشن تا موقعیت خوبی به دست بیارن و اون مغز فندوقی فک میکنه من با زیرخوابی ری تونستم تو شرکت کار کنم حسودیش شده
لیلی: اگه اینجوریه چرا اخراجش نمیکنین
سوزومه: نمیتونه بدون دلیل اخراجش کنه
ری: نگران نباش نمتونه کاری کنه
لیلی: امید وارم
امیلی: خب ساکت دبیر اومد
دبیر اومدو همه از جاشون بلند شدن بعد سلام کردن نشستن
دبیر: خب بچه ها از فردا تا یه هفته مدرسه تعطیله
سوفیا: اتفاقی افتاده
جانت: این که تعطیلیم نعمت دلیلش مهم نیست
دبیر: سوفیا سوال خوبی پرسید هفته بعد امتحانات این ترم شروع میشه تو سایت مدرسه برنامه امتحانی رو مزاریم
لیلی: بیا همینو کم داشتیم (اروم)
امیلی: خواستم خوشحال شم که یه مدت تعطیلیم رید تو حسم(اروم)
سوزومه: برای من یکی که زیادی اضافه بود (اروم)
امیلی: بابام گفته اگه این ترم رو برینم حساب بانکیم رو مسدود میکنه(اروم)
لیلی: منم شرایتم بهتر از تو نیست(اروم)
ری: خفه شید داره شمارو نگاه میکنه(اروم)
دبیر: خب این جلسه درس نمیدم مرور میکنیم سوفی بیا کنفرانسی که اماده کردی رو ارائه بده
سوفیا: چشم
«زنگ تفریح»
ری: سوزی کایا مدرسشو چیکار میکنه
امیلی: مگه قرار بمونن
ری: اره تا یکی دوسال تو خونه سوزی میمونن
امیلی: چرا
ری: برای این که هارو قرار تا وقتی سوزومه اماده شه
امیلی: خب کایا چند سالشه
سوزومه: همسنیم با مدرسه هماهنگ میکنم بیاد مدرسمون
جنیور اومد
سوزومه: جنیور امشب خونه ای
جنیور: اره چطور
سوزومه: امشب با یکی قرار دارم منو میرسونی
جنیور: ساعت چند
سوزومه: بعد شرکت میگم باید با کارول هماهنگ میکنم میگم
جنیور: اوکی..... راستی تو چیزی خوردی
سوزومه: نه
جنیور: بریم برات یچیزی بخرم بخوری
سوزومه: نمیخواد گشنم نیست
جنیور: چی چیو گشنم نیست شز هیچی نخوردی صبحونه درست حسابی هم نخوردی
سوزومه: اوف اوکی بریم... بعدا میبینمتون
ری: منم میرم پیش جسیکا.... بعدا میبینمتون
ری رفت کلاس جسیکا اونجا نشسته بود
ری: مای بیب چرا تو کلاس نشستی
- ۴.۵k
- ۰۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط