part

part 122
لیلی: بگذریم چیکار میکنی بییی
سوزومه: همین الان جزوه هارو تموم کردم دارم برای فردا اماده میشم
لیلی: اوم خوش بحالت من هنوز مال یه هفته رو ننوشتم
سوزومه: مگه نگفت این هفته جزوه هارو نگاه میکنه
لیلی: بخواطر همینم پا شدم که بنویسم
سوزومه: زیادی زیاد نیست دو ساعته تموم میکنی
لیلی: اره سوفیا گفت مال این هفته کمه
سوزومه: پس مزاحمت نمیشم
لیلی: فردا میبینمت
سوزومه: اوکی
لبتاب رو گذاشت کنار دید جنیور هنوز مشغول بود
سوزومه: چقد دیگه مونده
جنیور: یکم مونده زیاد نیست
سوزومه: اوم
سوزومه از جاش بلند شدو لبتابشو گذاشت رو میز مطالعش و رفت پایین تو اشپزخونه یکم قهوه برداشتو تو قهوه ساز ریخت تا اماده بشه چند تیکه شکلات تلخ برداشت از کابینت دوتا لیوان برداشتو قهوه رو ریخت داخلش رفت بالا و جلو میز جنیور گذاشت
جنیور: تنکیو بیبی
سوزومه: من دیگه میرم بخوابم توهم زیاد بیدار نمون
جنیور: اوکی
سوزومه قهوش رو خوردو خوابید. جنیور هم بعد نیم ساعت کاراش تموم شدو یه کشی به بدنش داد اخرین قُلوپ قهوه رو خوردو وسایلاش رو مرتب کرد رفت روی تختو سوزومه رو تو بغلش کشید یه بوسه رو پیشونیش کرپو خوابید
(صبح)
با الارم ساعت هردوشون بیدار شدن و بعد اماده شدن رفتن مدرسه هرکودوم رفت کلاس خودش سوزومه وقتی وارد کلاس لیلی اومد ری هم اومده بود
سوزومه: چه عجب مستر میلر امروزو سحر خیز شدی
ری: ممنون بیبی دیشب نخوابیدم
امیلی: احتمالا توهم یه خواب اروم نداشتی
سوزومه: بر عکس بعد مراسم تا ساعت یازده خوابیدم بعد نوشتن جزوه دوباره خوابیدم
لیلی: تایم اقبالش نیست
امیلی: اوو چه بد
سوزومه: اوم شمام خیلی ناراحت شدین
ری: مگه میشه ناراحت نشیم معلومه دلم نمیخواد بیبیم کل شب رو بیدار باشه
سوزومه: اوم ددی تو خیلی خوب منو درک میکنی نکنه همدردی یا مری خانوم تونسته مختو بزنه
لیلی: مری؟
دیدگاه ها (۲)

part 123سوزومه: یکی از کارمندای شرکت اقا که ازون هر__زه هاست...

part 124جسیکا: اوه اومدی یکم امروز بی حوصلم ری: چیزی شده جسی...

part 121جنیور: حلقه قشنگ سوزومه: اوم اره خیلی قشنگجنیور: خوش...

part 120اسلاید دوم حلقه ازدواج اسلاید سوم حلقه نامزدی جنیور:...

part8🦋//چند ساعت بعد نارا«با احساس گردن درد از خواب بیدار شد...

رمان بغلی من پارت های ۸۹و۹۰و۹۱دیانا: دیگه از بیدار موندن ها ...

تحت تعقیب

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط