آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌ شود نظر بس که لطیف منظری
سعدی جان
سیر نمی‌ شوم ز تو نیست جز این گناه من
سیر مشو ز رحمتم ای دو جهان پناه من
مولانا
سیر نمی شوم ز تو ای مه جان فزای من
جور مکن جفا مکن نیست جفا سزای من
مولانا
تو به صد آینه از دیدنِ خود سیر نه ای
من به یک چشم ز یدارِ تو چون سیر شوم؟
صائب تبریزی
دیدگاه ها (۰)

گر عشق تو ما را به جهنم بکشاندمشتاق عذابیم توکل به خدا #عشق_...

مرا تا دل بُوَد،دلبر تو باشی#حکیم_نظامی #دلبرررر #دلبر #جان#...

ما از پل صراط همین جا گذشته ایم#صائب_تبریزی

چون منتهای طلب من محو گشتن استهر موجه سراب شود راهبر مراصائب...

حضرت مولانا جان چہ کرده؛بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکنمِهر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط