خستم خسته از روزای تکراری خسته از حرفای تکراری

خستم ....خسته از روزای تکراری ...خسته از حرفای تکراری ...خستم ...خسته از این ک برای کسی ارزشی ندارم ..از این ک کسی بفکرم نیس ...از این ک تنهام ....اره یه تنهام یه تنهای خسته ...از این ک کسی حتی یه احوالی ازم نمیپرسه خسته شدم ....از این ک حتی ی همدرد ندارم ....

حتی کسی به نظرم اهمیت نمیده .
.
.
پس من چرا زنده ام ؟
دیدگاه ها (۱)

دورت شلوغ باشه و کسی حتی حالتو نپرسه ..‌‌.‌‌‌.درمانم این همه...

لعنتی ....وایسا و راحتم کن از اینجایی ک کسی دوستم نداره

هه به همین سادگی ....کسی رو نمیشه ب زور پیشه خودت نگه داری ....

پارت پنجاه دوبعد کلی حرف زدن از دخترا جدا شدم و رفتم پشت حیا...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط