𝕻𝖆𝖗𝖙:6

𝕻𝖆𝖗𝖙:6
"خاطرات ترک کردن..."

(روز بعد)
پرستار شین:دیدی...امسالم سونگ ها قراره بره آمریکا
دکتر جانگ:حقشه،واقعا خیلی دکتر خوبیه
ا.ت:سونگ ها... قراره بره... آمریکا؟(لحن ناراحت)
دکتر جانگ:تو که جیک تو جیکشی
ا.ت:اوهوم ولی بهم نگفته
پرستار شین:دکتر کانگ ناراحت نباش
ا.ت:کی گفته من ناراحتم؟
دکتر جانگ:بغض داره از سر و صورتت میریزه
(چندساعت بعد)
ا.ت ویو:
الان که بهش فکر میکنم دلم میخواد با جونگکوک قرار بزارم...
از نظرم قرار نیست مثل سونگ ها رهام کنه
برای همینم میخوام برای اولین بار بهش زنگ بزنم.
ا.ت:ا..الو؟
جئون:شما؟
ا.ت:د..دکتر کانگم
جئون:به به خانم دکتره،چه عجب شما به ما زنگ زدین
ا.ت:میشه ببینمت؟
جئون:البته بیا توی پارک تازه افتتاح شده
ا.ت:باشه
(هردو رسیدن)
جئون:چیزی میخواستی بهم بگی؟
ا.ت:(خودشو بهش نزدیکتر کرد)
من میخوام...
جئون:چی میخوای؟
ا.ت:(نتونست حرف بزنه پس لباش رو چند ثانیه روی لبای جئون فشرد)
جئون:الکل میخوری؟
ا.ت:آره
(چندساعت گذشت و ا.ت کامل مست شد ولی جونگکوک یه قطره هم الکل نخورد)
جئون:میخوای برسونمت
ا.ت:اوهوم(مست)
جئون:بریم
(جونگکوک ا.ت رو به خونه ی خودش برد و روی تخت درازش داد)


🍒🍒🍒🍒🍒