ی سناریو دیگهههههههه✨✨✨🗿
ی سناریو دیگهههههههه✨✨✨🗿
بریمممم
موضوع: خواستگاری 💝🧸
دازای:کنار ساحل داشتین قدم میزدین وتو حال و هوای خودتون بودین ک...
دارای یهو ی دسته گل کوچولو ک وسطش ی حلقه بود رو میگیره سمتت و جلوت زانو میزنه
دازای:بانوی من..اجازه دارم ک شمارو مال خودم کنم😘🛐
ا/ت ک سرخ شده بود با من من گفت: بل...بله✨✨ و دسته گل رو گرفت و بو کرد
دازای حلقه رو دست ا/ت کرد✨✨✨✨✨✨
چویا: ب اصرار ا/ت رفته بودن شهر بازی و کلییییی خوش گذشت
موقع برگشت داشتین قدم میزدین و باهم حرف میزدین ک یهویی چویا وایساد
ا/ت:چویا...اهای چویاااااا(ی کوچولو با صدای بلند)
ی دفعه دستشو دور کمرت حلقه میکنه و ت رو ب سمت خودش خم میکنه و ی شاخه گل رز رو میزنه ب موهات✨🌹
بعد با جازبه حلقه رو میاره و دستت میکنه و میگه :میتونم پتروس کوچولوم رو برای همیشه مال خودم کنم؟
ا/ت با چهره ی سرخ شده:ب..له😍
و بهد محکم بغلت کرد✨✨✨✨
مبارک باشه الهی برپای هم فسیل بشید😂🤭🧸💝
#چویا
#دازای
#سگ_های_ولگرد_بانگو
#سناریو
#وانشات
#انیمه
بریمممم
موضوع: خواستگاری 💝🧸
دازای:کنار ساحل داشتین قدم میزدین وتو حال و هوای خودتون بودین ک...
دارای یهو ی دسته گل کوچولو ک وسطش ی حلقه بود رو میگیره سمتت و جلوت زانو میزنه
دازای:بانوی من..اجازه دارم ک شمارو مال خودم کنم😘🛐
ا/ت ک سرخ شده بود با من من گفت: بل...بله✨✨ و دسته گل رو گرفت و بو کرد
دازای حلقه رو دست ا/ت کرد✨✨✨✨✨✨
چویا: ب اصرار ا/ت رفته بودن شهر بازی و کلییییی خوش گذشت
موقع برگشت داشتین قدم میزدین و باهم حرف میزدین ک یهویی چویا وایساد
ا/ت:چویا...اهای چویاااااا(ی کوچولو با صدای بلند)
ی دفعه دستشو دور کمرت حلقه میکنه و ت رو ب سمت خودش خم میکنه و ی شاخه گل رز رو میزنه ب موهات✨🌹
بعد با جازبه حلقه رو میاره و دستت میکنه و میگه :میتونم پتروس کوچولوم رو برای همیشه مال خودم کنم؟
ا/ت با چهره ی سرخ شده:ب..له😍
و بهد محکم بغلت کرد✨✨✨✨
مبارک باشه الهی برپای هم فسیل بشید😂🤭🧸💝
#چویا
#دازای
#سگ_های_ولگرد_بانگو
#سناریو
#وانشات
#انیمه
۷.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.