چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت 2
و به راهمون ادامه دادیم
وقتی به مدرسه رسیدیم رونا گفت
☆یونا من کلاسم از تو جداس تازه دیر کردم من رفتم خدافظ
+باشه خدافظ
و رفت
منم شروع کردم به رفتن به سمت کلاسم که یهو جک اکسم با دوتا از رفیقاش اومدن سمتم
=سلام بیبی
+هی منو ول کن حوصلتو ندارم
=اوهع بیبی خشن شدی 😂و خندید
+گفتم ولم کــــن (با داد)
=هی مثل اینکه یادت رفته من کیم آرهههه؟؟(با داد)
خیلی ترسیده بودم چون اون اگه عصبی بشه پدرم در میاد
ویو کوک
دیدم صدای داد میاد
+گفتم ولم کــــن (با داد)
=هی مثل اینکه یادت رفته من کیم آرهههه؟؟ (با داد)
فهمیدم اون صدای یوناس و جک اکسش خیلی اذیتش میکنه پس سریع دوییدم سمت یونا که ازش دفاع کنم
_هوی عوضی چیکارش داری؟؟
=به تو چه بچه پـرو
_به من چه ها نشونت میدم
رفتم سمت یونا و دستش رو گرفتم بردمش پشتم و یه مشت محکم به صورت جک زدم که پرت شد رو زمین یکی از اون دوستاش اومد سمتم اونم زدم ولی اپن یکی پسره یدونه مشت زد تو دماغم و لبم که خونی شد و پسره با جک و اون یکی رفت منم سریع برگشتم سمت یونا
_خوبی بهت دست که نزد؟؟
+نه نزد بینی ت خونی شده بیا بشیم برات پماد بزنم
_نه نمی خواد خوبم
+میدونم خوبی ولی بشین
ویو یونا
بعد از اینکه زد جک رو خیلی دماغش با لبش خونی بود پس منم که دکتری بلد بودم گفتم بشینه که براش پماد بزنم
نشست منم وسایل دکتری آوردم و شروع کردم به تمیز کردن بینی و لبش
بعد از اینکه تموم شد گفت
_مرسی
+خواهش می کنم 😊خواستم باشم برم که دستم رو گرفت و گفت
_یه لحظه بشین کارت دارم
+باشه
_راستش میدونم خیلی زایه است ولی میگم
+خب بگو با من راحت باش
_ببین یونا من یه چند وقتیه ازت خوشم میاد ولی نتونستم بهت بگم ولی الان گفتم و اینکه من همچیو راجب تو میدونم پس قبول میکنی دوس دخترم شی؟؟
+خیلی شوکه شدم ولی سرم رو به نشونه آره تکون دادم که یهو...

امیدوارم از این چرت و پرت های من لذت برده باشید😁😆 پارت بعدیو امشب میزارم
دیدگاه ها (۲)

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

سناریو🎀

part¹³عاشق یک جاسوس شدم فلش به فردا/»*/ویو دامیان* از خواب ب...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط