عمارت

#عمارت
#part۱۰






یانگسو: جناب کیم...مگه یادتون رفته؟
_آ...آهان نه یادم نبود، برای اینکه...برای سهام شرکت
+آهان
ازش دور شدم. ذهنم همش درگیر این مسئله بود! یهو یه پسر خیلی خوشتیپ و جذاب اومد نشست سر میز معامله. حریف آقای کیم بود.
خیلی جذاب بود! موهای حالت دار، قد بلند، بلوز سفید که دکمه های اولش باز بود، چهره خیره کننده ای داشت!
با لبخند بهش خیره شده بودم.
(ویو تهیونگ)
بالاخره سون هو اومد. نگاه های ا.ت همش روی اون بود! اعصابم خورد شده بود!
سون هو: اوه کیم، میبینم لیدر عوض کردی!
با تعجب گفت.
_خب؟ مشکلش چیه؟
سون هو: اوم...نمیدونم! ولی یکی از یکی خوشگل ترن! فکرکنم اینقدر منو خیره خودش کنه نتونم ببرم و ببازم!
با خنده گفت. این منو خیلی عصبی کرد! طوری که داغ کرده بودم! کتمو درآوردم و دکمه های اولمو باز کردم.
_تو حواست به بازیت باشه
با عصبانیت و پوزخند عصبی ای و کمرنگی که گوشه لبم بود گفتم.
(ویو ا.ت)
وقتی پسره اینو گفت ضربان قلبم رفت بالا و استرس گرفتم. چون آقای کیم خیلی عصبی شد!
میترسیدم منم مثل جیو بزنه و اخراجم کنه!
دیدگاه ها (۲)

#سناریووقتی دختر شونی وبخاطر مدرسه بیدارت کرده وتو گریه میکن...

#سناریووقتی همیشه استایل پسرانه و تامبوی داری نامجون :عه بیب...

#عمارت #part۹+سلام آجوما...چیزی شده؟یه ظرف بزرگ غذا دستش بود...

#عمارت #part۸بعد از چند دقیقه در باز شد و آقای کیم وارد شد.خ...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

دوست دختر اجاره ای

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط