لینو

(لینو )
به سمت خونه حرکت کرد و بعد از شیفت کاری سختی که داشت نیاز داشت که تو خستگی رو از تنش بیرون کنی و به سمت خونه رفت و بعد از رسیدن ماشین رو پارک کرد و به سمت طبقه ی مورد نظرش یعنی خونتون رفت از اسانسور بیرون اومد به سمت در خونه رفت رو روز در رو زد و وارد شد با ندیدن کفشات نه تنها چشماش گرد شد بلکه تعجب زده هم شد به داخل خونه رفت و با ندیدنت توی خونه نگرانیش زیاد از حد شد
بارها و بارها باهات تماس گرفت و فکر کرد جای بدی نرفتی البته یادم رفت یادآوری کنم شوهرت یک مافیاست و این کار براش مثل اب خوردن بود راحت ترین کار مافیا لینو وارد بار شد خودش از این جور جاها خوشش نیومد درسته مافیا بود اما هر مافیایی قرار نیست نقش بد رو توی زندگی داشته باشه هر کسی از نوع خودش خاصته
لینو:بیب خودت از کاه کوه ساختی
پوزخند روی لبش شکل گرفت و تصمیم گرفت بلاخره بعد از مدت ها به دستیارش زنگ بزنه و ازش بخواد تا جای زنش رو پیدا کنه این کار براش مثل آب خوردن بود زندگی یک نفر داشته لینو به سمتت اومد و دستت رو کشیدخیلی اعصبانی بود و میتونست همونجا کارت رو تموم کنه اما تورو به سمت ماشین بورد روت خیمه زد و دستش رو نوازش بار روی گونت میکشید
لینو:بیب بازی شروع شد بیا ببینم کی تا آخرش دووم میاره