ببین رفیق!
ببین رفیق!
در عرش کبرایی خو نشسته ای و تمام خواستن ها و نخواستن ها و نخواستن ها ، اجازه فرود میگیرند از تو ، برای زندگی ام، دستی برایم تکان بده و نگاهم کن، حالم را خوب کن !
این روزها نه دعای بد کرده ام! نه نفرین! در خود جمع شده ام، سکوت کرده ام ! مگر من چه کرده ام که قلبم باز میشکند؟
ببین رفیق !
تسلیم حکمت تو شده ام و تمام چرا چرا چراهایی که به ذهنم می آید ، مثل یک شاگرد مطیعِ به استاد، به حکمت تو پیوند میزنم تا بدانی واقعا به تو اعتماد دارم از ته ته ته اعماق قلبم اما .... دل است دیگر میگیرد.
مثل جوجه وامانده از آشیانه و خیس شده از باران، به سمت آشیانه ام نه بلکه به سمت نور می آیم.... آیا مرا میپذیری ؟ اجازه دارم در آغوشت وِلو شوم خدا؟!
دلم دستی میخواهد که بر شانه ام بزند و بگوید این نیز بگذرد ، میگذرد نه؟
خدایا چقدر عشق زیباست! از من مگیر عاشقی را، عشق ورزیدن را ، اما چه زیباتر عشقی که دو طرفه باشد!
رفیق، تا قهوه ام سرد نشده، تا گوشت به من است به تو میگویم : دوستت دارم نه بلکه من عاشقت شده ام خدایم ، خدا جانم ، پادشاهم ، پادشاه ملکِ هستی، از قلبم آنچنان محافظت کن که این سالها کرده ای چرا که من میخواهم هنوز هم یک زن قوی باشم!
چه روزها که بر من نگذشته، چه تلاش ها، چه سختی ها و آسانی ها، و تو یک آن مرا تنها نگذاشته ای !
دلخورم ، رفیق، دست خودم نیست !
ولی اینبار دل به حکمت تو میسپارم ، تسلیمِ صلاح تو میشوم، تو که بد نمیخواهی برای بنده ات؟ بنده مطیع ات؟
خدایم، مهربانم، تنها رفیقم، این روزها ، بیشتر به من نگاه کن، زخم دارم ، مرا از نور خود سرشار کن که به تو محتاجم.
یا حق
#الهه_فاخته
#رفیق
#خدا
@elahe_fakhteh
.
.
#خداروشکر #خدایاشکرت
#رفیق
#رفاقت_با_خدا
در عرش کبرایی خو نشسته ای و تمام خواستن ها و نخواستن ها و نخواستن ها ، اجازه فرود میگیرند از تو ، برای زندگی ام، دستی برایم تکان بده و نگاهم کن، حالم را خوب کن !
این روزها نه دعای بد کرده ام! نه نفرین! در خود جمع شده ام، سکوت کرده ام ! مگر من چه کرده ام که قلبم باز میشکند؟
ببین رفیق !
تسلیم حکمت تو شده ام و تمام چرا چرا چراهایی که به ذهنم می آید ، مثل یک شاگرد مطیعِ به استاد، به حکمت تو پیوند میزنم تا بدانی واقعا به تو اعتماد دارم از ته ته ته اعماق قلبم اما .... دل است دیگر میگیرد.
مثل جوجه وامانده از آشیانه و خیس شده از باران، به سمت آشیانه ام نه بلکه به سمت نور می آیم.... آیا مرا میپذیری ؟ اجازه دارم در آغوشت وِلو شوم خدا؟!
دلم دستی میخواهد که بر شانه ام بزند و بگوید این نیز بگذرد ، میگذرد نه؟
خدایا چقدر عشق زیباست! از من مگیر عاشقی را، عشق ورزیدن را ، اما چه زیباتر عشقی که دو طرفه باشد!
رفیق، تا قهوه ام سرد نشده، تا گوشت به من است به تو میگویم : دوستت دارم نه بلکه من عاشقت شده ام خدایم ، خدا جانم ، پادشاهم ، پادشاه ملکِ هستی، از قلبم آنچنان محافظت کن که این سالها کرده ای چرا که من میخواهم هنوز هم یک زن قوی باشم!
چه روزها که بر من نگذشته، چه تلاش ها، چه سختی ها و آسانی ها، و تو یک آن مرا تنها نگذاشته ای !
دلخورم ، رفیق، دست خودم نیست !
ولی اینبار دل به حکمت تو میسپارم ، تسلیمِ صلاح تو میشوم، تو که بد نمیخواهی برای بنده ات؟ بنده مطیع ات؟
خدایم، مهربانم، تنها رفیقم، این روزها ، بیشتر به من نگاه کن، زخم دارم ، مرا از نور خود سرشار کن که به تو محتاجم.
یا حق
#الهه_فاخته
#رفیق
#خدا
@elahe_fakhteh
.
.
#خداروشکر #خدایاشکرت
#رفیق
#رفاقت_با_خدا
۴.۰k
۰۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.