پارت 33 خون ملکه خاص
پارت 33 خون ملکه خاص
کوک اینا چی زدن که پشت ما میان
+ چی نزدن بادیگاردن (خنده )
رسیدیم خونه اون بادیگارد ها جلو در ورودی موندن و عمارت خالی بود که کوک گفت خب باید تلافی اون همه حرص هایی که سرت خوردم رو در بیارم
+ نه
- من اجازه نخواستم
که قدم قدم نزدیک شد که داد زدم و گفتم بیای جلو میکشمت
که باز به قدماش ادامه داد منم که ترسیده از درد فردا پاشنه بلند هام رو در آوردم و تا تونستم سریع دویدم از پله ها دوتا دوتا بالا رسیدم رفتم تو اتاق در رو قفل کردم که کوک میزد رو در رو میگفت باز کن بد ترش نکن منم پررو گفتم نموخوام تو منو میکشی دلمم دلد میدیله ( لوس )
تازه من توی این لباس عروس خسته شدم بزال عوض کنم بعد در رو باز میکنم (لوس )
که کوک گفت اوف باش
لباسم رو عوض کردم و ی لباس راحتی پوشیدم موهام رو شلخته کردم ی رژ برداشتم زدم روی صورتم و موهام رو ریختم جلوی صورتم و در رو باز کردم که کوک هم بهم نگاه میکرد که خنده اش گرفت و من گفتم ببین ازم بترسبترس نگاه ترسناک شدم
_ نه اتفاقا خیلی بامزه شدی
که موهام رو زد کنار و زهله آب شد و من آنقدر خندیدم
که کوک گفت بیا بریم حموم
تازه فهمیدم که ریده بودم اما آش کشک خاله بود چه میخواستم چه نه مجبور بود قبول کردم و دلم میخواست زمان بگذره
( فلش بک به صبح پوزش بنده نمی تونم اسمات بنویسم شما لطفاً درک کنید و خودتون تصور کنید راستی با خون باکره ای ا.ت ، کوک روی پشتش ی علامت میذاره که فقط مخصوص ا.ت بود چون هم خونش خاص بود هم از خاندان سلطنتی حساب میشد
نکته : اگه ی دختر دیگه هم خونش خاص باشه و از خاندان سلطنتی باشه مثل بچه ا.ت اون هم این علامت رو خواهد داشت )
صبح بود از خواب بیدار شدم و دلم درد نمیکرد برای همین ذوق کردم و ی دفع بلند گفتم ایول که کوک بلند شد و گفته هاییی چته ( خوابآلود)
+ کوک دلم درد نمیکنه ولی کمرم یکم میسوزه چلااا؟
- چون من تا ی ساعت دلت رو مالیدم و کمرت چون روش علامت گذاشتم کنی میسوزه اما عادیه
+ وای تو چقدر جنتلمن شدی اووووف جون بابا
_ دختره خنگ کیوت
پاشو پااااشو من گشنمه و دلم برای کرلی تنگ شده
_ بزار بخوابم
که گریه ام گرفت که نکنه کرلی چیزیش شده باشه و گفتم
+ من هق کرلی رو هق میخوام هق
- اوه چرا گریه میکنی
+ کرلی هق کجاست هق
- وای پرنسس کوچولو گریه نکن
که مثل من نشست ( هردو قبل خواب لباس پوشیدن)
+ کرلللللیییییی
_ اوه باشه باشه گریه نکن بیدار شدم
+ بیا بریم بیرون بگو کرلی منو بدن
_ خب خودت بگو
+ نه اون دخترا به حرفم گوش نمیدن و هق اذیتم میکنن
« پایان پارت ۳۳ »
کوک اینا چی زدن که پشت ما میان
+ چی نزدن بادیگاردن (خنده )
رسیدیم خونه اون بادیگارد ها جلو در ورودی موندن و عمارت خالی بود که کوک گفت خب باید تلافی اون همه حرص هایی که سرت خوردم رو در بیارم
+ نه
- من اجازه نخواستم
که قدم قدم نزدیک شد که داد زدم و گفتم بیای جلو میکشمت
که باز به قدماش ادامه داد منم که ترسیده از درد فردا پاشنه بلند هام رو در آوردم و تا تونستم سریع دویدم از پله ها دوتا دوتا بالا رسیدم رفتم تو اتاق در رو قفل کردم که کوک میزد رو در رو میگفت باز کن بد ترش نکن منم پررو گفتم نموخوام تو منو میکشی دلمم دلد میدیله ( لوس )
تازه من توی این لباس عروس خسته شدم بزال عوض کنم بعد در رو باز میکنم (لوس )
که کوک گفت اوف باش
لباسم رو عوض کردم و ی لباس راحتی پوشیدم موهام رو شلخته کردم ی رژ برداشتم زدم روی صورتم و موهام رو ریختم جلوی صورتم و در رو باز کردم که کوک هم بهم نگاه میکرد که خنده اش گرفت و من گفتم ببین ازم بترسبترس نگاه ترسناک شدم
_ نه اتفاقا خیلی بامزه شدی
که موهام رو زد کنار و زهله آب شد و من آنقدر خندیدم
که کوک گفت بیا بریم حموم
تازه فهمیدم که ریده بودم اما آش کشک خاله بود چه میخواستم چه نه مجبور بود قبول کردم و دلم میخواست زمان بگذره
( فلش بک به صبح پوزش بنده نمی تونم اسمات بنویسم شما لطفاً درک کنید و خودتون تصور کنید راستی با خون باکره ای ا.ت ، کوک روی پشتش ی علامت میذاره که فقط مخصوص ا.ت بود چون هم خونش خاص بود هم از خاندان سلطنتی حساب میشد
نکته : اگه ی دختر دیگه هم خونش خاص باشه و از خاندان سلطنتی باشه مثل بچه ا.ت اون هم این علامت رو خواهد داشت )
صبح بود از خواب بیدار شدم و دلم درد نمیکرد برای همین ذوق کردم و ی دفع بلند گفتم ایول که کوک بلند شد و گفته هاییی چته ( خوابآلود)
+ کوک دلم درد نمیکنه ولی کمرم یکم میسوزه چلااا؟
- چون من تا ی ساعت دلت رو مالیدم و کمرت چون روش علامت گذاشتم کنی میسوزه اما عادیه
+ وای تو چقدر جنتلمن شدی اووووف جون بابا
_ دختره خنگ کیوت
پاشو پااااشو من گشنمه و دلم برای کرلی تنگ شده
_ بزار بخوابم
که گریه ام گرفت که نکنه کرلی چیزیش شده باشه و گفتم
+ من هق کرلی رو هق میخوام هق
- اوه چرا گریه میکنی
+ کرلی هق کجاست هق
- وای پرنسس کوچولو گریه نکن
که مثل من نشست ( هردو قبل خواب لباس پوشیدن)
+ کرلللللیییییی
_ اوه باشه باشه گریه نکن بیدار شدم
+ بیا بریم بیرون بگو کرلی منو بدن
_ خب خودت بگو
+ نه اون دخترا به حرفم گوش نمیدن و هق اذیتم میکنن
« پایان پارت ۳۳ »
۳.۰k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.