فیک کوک
فیک کوک
عشق تدریجی
پارت 29
میتونستم با چشمتی بسته تعجبشو ببینم اما بدون اهمیت لب پایین نشو داخل دهنم کردم و مک زدم هنوزم همراه نمیکرد که یه گاز ریزی
از گوشه لبش گرفتم و شروع کرد به همراهی دستاشو دور گردنم حلقه کردم ومنم محکم بدنشو به بدنم فشار دادم بازم لبشو گاز گرفتم عاح خفه ای دهنم کرد که باعث شد زبونمو وارد دهنش کنم
ویو ا.ت
خیلی دلم براش تنگیده بود وقتی اومد مثه سگ پاچشو گرفتم وقتی هم که بهم گفت بیا بغلم نرفتم میخواستم وارد دستشویی بشم که نتونستم و اروم رفتم سمتش چونه شو بالا اوردم و بهش خیره شدم اروم لبمو سمت بردم و بوسش کردم برای اینکه طولانی نشه بدو بدو فرار کردم که صدای اعتراضش در اومد
لباسام رو عوض کردم و بیرون اودم تو یک حرکت منو بین دیوار گیر انداخت و شروع کرد به بوسیدنم اولش همراهی نمیکردم اما باگازی که گرفت همراهی کردم میتونستم مزه خون رو تو دهنم احساس کنم دوباره گاز گرفت عاحی کشیدم که زبونشو وارد دهنم کرد(عوقق برید کنار من بالا بیارم)
زبونشو تو دهنم میچرخوند که یهو
ویو کوک
داشتم حال میکردم که یهو صدای اعتراض جین اومد که میگفت:داداش بیا بیرون دیگه حالا تو خونه ام میشه رفع دلتنگی کرد بزار منم خواهرمو ببینم تمومش نکن
اروم از ا.ت جدا شدن و لبشو که خونی شده بود لیس زدم
و با تعجب گفت:میگه خواهرم وات!؟
گفتم :میریم خونه بت میگم قضیه چیه
هومی گفت و خواست ازم جدا شه که محکم بغلش کردم و
سرمو تو گردنش فرو کردم و نفس عمیقی کشیدم بوی خیلی خوبی میداد اروم روی گردنش کیس مارک گذاشتم و ازش جدا شدم و راه افتادیم سمت خونه تا مادر و خواهرش رو ببینه و براش توضیح بدیم.........
فلش بک به خونه جنگکوک
عشق تدریجی
پارت 29
میتونستم با چشمتی بسته تعجبشو ببینم اما بدون اهمیت لب پایین نشو داخل دهنم کردم و مک زدم هنوزم همراه نمیکرد که یه گاز ریزی
از گوشه لبش گرفتم و شروع کرد به همراهی دستاشو دور گردنم حلقه کردم ومنم محکم بدنشو به بدنم فشار دادم بازم لبشو گاز گرفتم عاح خفه ای دهنم کرد که باعث شد زبونمو وارد دهنش کنم
ویو ا.ت
خیلی دلم براش تنگیده بود وقتی اومد مثه سگ پاچشو گرفتم وقتی هم که بهم گفت بیا بغلم نرفتم میخواستم وارد دستشویی بشم که نتونستم و اروم رفتم سمتش چونه شو بالا اوردم و بهش خیره شدم اروم لبمو سمت بردم و بوسش کردم برای اینکه طولانی نشه بدو بدو فرار کردم که صدای اعتراضش در اومد
لباسام رو عوض کردم و بیرون اودم تو یک حرکت منو بین دیوار گیر انداخت و شروع کرد به بوسیدنم اولش همراهی نمیکردم اما باگازی که گرفت همراهی کردم میتونستم مزه خون رو تو دهنم احساس کنم دوباره گاز گرفت عاحی کشیدم که زبونشو وارد دهنم کرد(عوقق برید کنار من بالا بیارم)
زبونشو تو دهنم میچرخوند که یهو
ویو کوک
داشتم حال میکردم که یهو صدای اعتراض جین اومد که میگفت:داداش بیا بیرون دیگه حالا تو خونه ام میشه رفع دلتنگی کرد بزار منم خواهرمو ببینم تمومش نکن
اروم از ا.ت جدا شدن و لبشو که خونی شده بود لیس زدم
و با تعجب گفت:میگه خواهرم وات!؟
گفتم :میریم خونه بت میگم قضیه چیه
هومی گفت و خواست ازم جدا شه که محکم بغلش کردم و
سرمو تو گردنش فرو کردم و نفس عمیقی کشیدم بوی خیلی خوبی میداد اروم روی گردنش کیس مارک گذاشتم و ازش جدا شدم و راه افتادیم سمت خونه تا مادر و خواهرش رو ببینه و براش توضیح بدیم.........
فلش بک به خونه جنگکوک
۱۷.۳k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.