p20
p20
با حس تکون دادن پهلوم چشمامو باز کردم... که بایه مرد مواجه شدم بنظر سنش زیاد بود..
آجوشی. پسرم؟ بلند شو این وقت شب نباید اینجا باشی...
بنظر مهربون میومد..
کوک. نمیخوام...
کنارم نشستو با دستش کمرمو نوازش میکرد....
آجوشی. کیواز دست دادی پسرم؟
کوک...... عشقم
آجوشی.میخوای باهام حرف بزنی؟... شاید سبک بشی!....
نمیدونم چطور اشکام سرازیر شد ولی احتیاج به حرف زدن داشتم...
کوک. از دستش دادم...
آجوشی. چطوری؟
کوک. خودکشی کرد... همشم تقصیر خودمه...
بغض بدی گلمو گرفته بود احساس خفگی میکردم... میخواستم گریه نکنم...
آجوشی.پسرم گریه کن... گریه کن تا آروم شی من به حرفات گوش میدم...
تا اینو گفت بغضم ترکیدو شروع کردم به گریه کردن...
آجوشی. گریه کن... اینطوری خالی میشی...
کوک. من باعث مـ مرگش شدم(گریه)
آجوشی. تقصیر تو نیست... تقصیر سرنوشته...
بعد کلی گریه کردن آروم شدمو رومو بهش کردمو گفتم...
کوک. ممنون... هیچکس تا حالا باهام رفتار گرمی نداشت البته.... بجز اون...
آجوشی. خواهش میکنم پسرم... حالا بلند شو بلند شو دیر وقته ساعت12شبه
کوک. خواهش میکنم بزارین اینجا بمونم...
آجوشی. اما ممکنه توهم بزنی..
کوک. نه نمیزنم...
آجوشی. باشه من جلو دروازه اینجا نگهبانی میدم احساس بدی کردی بیا پیشم...
کوک. ممنون...
مرد از اونجا دور شدو من دوباره نگاهش به سنگ قبر سفیده ات انداختم...
کوک. سردت نیست؟... خیلی تاریکه نه؟... منو ببخش... متاسفم..
سرمو به سنگ قبرش تکیه دادمو به آسمون خیره شدم... ستاره های زیادی بودن...
کوک. تو کدومشونی؟... عا ایناهاش این تویی... ستاره ی من خیلی زود تنهام گذاشتی...
ویو ات
با لونا وارد خونه شدیم... ماشین لامبرگینی مشکی مات بود خیلی خفن بود... که یهو لونا جیغ زد....
لونا. جیغغغغغغ داداش جونم امدههههه...
ات. باشه بابا کرمون کردی...
لونا بدو بدو رفت داخل خونه... من تو حیاط مونده بودم.... لبخنده فیکمو از بین بردم... هوففففف... برم داخل زشته... وارد عمارت شدم که پسریو دیدم که خیلی خوشحال با لبخند لونا رو بغل کرده...
ات. اهم اهم
تا منو دید از لونا جدا شدو اخماش رفت توهم...
..... لونا این کیه؟!
لونا. این خانم خوشگل و زیبا هم خونه ی منه... وقتی تنها بودم باهام بود یه دوست صمیمی... میزاری که پیشم بمونه؟... توروخدا توروخداااا(کیوت)
..... مشکلی نیست... نمیخوای خودتو معرفی کنی؟
ات. جئون ات هستم 19سالمه
.... چقدر سنت کمه...
ات. شما؟
..... من پارک جیمین هستم 30سالمه..
ات. عا خوشبختم
جیمین. منم همینطور..(کیا بودن سناریو درس میکردن میگفتن که جکسونه یا کوکه؟ 😂)
لونا. خب داداش قشنگم بشین تا ببینم چه گوه خوری هایی کردی که به من زنگ نزدی اصلا؟
جیمین. لونا زشته جلو دوستت(پوکر)
فونا. اون از منم بدتره بابا خب بگو...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
با حس تکون دادن پهلوم چشمامو باز کردم... که بایه مرد مواجه شدم بنظر سنش زیاد بود..
آجوشی. پسرم؟ بلند شو این وقت شب نباید اینجا باشی...
بنظر مهربون میومد..
کوک. نمیخوام...
کنارم نشستو با دستش کمرمو نوازش میکرد....
آجوشی. کیواز دست دادی پسرم؟
کوک...... عشقم
آجوشی.میخوای باهام حرف بزنی؟... شاید سبک بشی!....
نمیدونم چطور اشکام سرازیر شد ولی احتیاج به حرف زدن داشتم...
کوک. از دستش دادم...
آجوشی. چطوری؟
کوک. خودکشی کرد... همشم تقصیر خودمه...
بغض بدی گلمو گرفته بود احساس خفگی میکردم... میخواستم گریه نکنم...
آجوشی.پسرم گریه کن... گریه کن تا آروم شی من به حرفات گوش میدم...
تا اینو گفت بغضم ترکیدو شروع کردم به گریه کردن...
آجوشی. گریه کن... اینطوری خالی میشی...
کوک. من باعث مـ مرگش شدم(گریه)
آجوشی. تقصیر تو نیست... تقصیر سرنوشته...
بعد کلی گریه کردن آروم شدمو رومو بهش کردمو گفتم...
کوک. ممنون... هیچکس تا حالا باهام رفتار گرمی نداشت البته.... بجز اون...
آجوشی. خواهش میکنم پسرم... حالا بلند شو بلند شو دیر وقته ساعت12شبه
کوک. خواهش میکنم بزارین اینجا بمونم...
آجوشی. اما ممکنه توهم بزنی..
کوک. نه نمیزنم...
آجوشی. باشه من جلو دروازه اینجا نگهبانی میدم احساس بدی کردی بیا پیشم...
کوک. ممنون...
مرد از اونجا دور شدو من دوباره نگاهش به سنگ قبر سفیده ات انداختم...
کوک. سردت نیست؟... خیلی تاریکه نه؟... منو ببخش... متاسفم..
سرمو به سنگ قبرش تکیه دادمو به آسمون خیره شدم... ستاره های زیادی بودن...
کوک. تو کدومشونی؟... عا ایناهاش این تویی... ستاره ی من خیلی زود تنهام گذاشتی...
ویو ات
با لونا وارد خونه شدیم... ماشین لامبرگینی مشکی مات بود خیلی خفن بود... که یهو لونا جیغ زد....
لونا. جیغغغغغغ داداش جونم امدههههه...
ات. باشه بابا کرمون کردی...
لونا بدو بدو رفت داخل خونه... من تو حیاط مونده بودم.... لبخنده فیکمو از بین بردم... هوففففف... برم داخل زشته... وارد عمارت شدم که پسریو دیدم که خیلی خوشحال با لبخند لونا رو بغل کرده...
ات. اهم اهم
تا منو دید از لونا جدا شدو اخماش رفت توهم...
..... لونا این کیه؟!
لونا. این خانم خوشگل و زیبا هم خونه ی منه... وقتی تنها بودم باهام بود یه دوست صمیمی... میزاری که پیشم بمونه؟... توروخدا توروخداااا(کیوت)
..... مشکلی نیست... نمیخوای خودتو معرفی کنی؟
ات. جئون ات هستم 19سالمه
.... چقدر سنت کمه...
ات. شما؟
..... من پارک جیمین هستم 30سالمه..
ات. عا خوشبختم
جیمین. منم همینطور..(کیا بودن سناریو درس میکردن میگفتن که جکسونه یا کوکه؟ 😂)
لونا. خب داداش قشنگم بشین تا ببینم چه گوه خوری هایی کردی که به من زنگ نزدی اصلا؟
جیمین. لونا زشته جلو دوستت(پوکر)
فونا. اون از منم بدتره بابا خب بگو...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۴.۲k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.