.
.
.
بسم الله
.
دختربی حجابی بودم.اعتقادی به حجاب نداشتم.محرم ونامحرم.حجاب.برام بی اهمیت بود... سفت وسختم پای خواستم بودم.علاقه به چادرنداشتم.حس میکردم بی کلاس وبی پرستیژمیشم.
کل تفریحاتم تومهمونی و دورهمی و خریدواینجورچیزاخلاصه میشد..
کاری نداشتم آرایشم مناسبه یانه
مشهدزیادقسمتم میشد
میرفتم حرم..چادر الکی سرمیکردم وزیارت وبعدتومرکزخریدامیچرخیدم
یادم میرفت اصل قضیه چیه
نزدیک روزپدربود
قرارشدخانوادگی بریم ترکیه
کلی برنامه ریزی کردیم همه شهراشو بریم
یه هفته مونده بودبه سفر
نمیدونم چرا..ولی یهوبه دلم افتاد
باخودم گفتم
اگه بهت بگن جای ترکیه بروکربلا
میری؟
گفتم اگه بگن بروکربلامیرم!
آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم
که ازکربلازیادمیگفت بهم
یهوتلفن خونمون زنگ خورد
داداشم گفت
یه کاروان داره میره کربلاهفته دیگه
گفتن جای خالی داره؛میری؟
هنگ بودم پشت تلفن
بخداگریم گرفت
گفتم حتما..معلومه میرم
به مامان وباباوخواهرم گفتم
ترکیه نمیام
میخوام برم کربلا!
مادربزرگم حدود 87 سالش بودوقسمتش نشده بود.گفتم میبرمش باویلچر
بایدبرم کربلا!
باید!
بدلم افتاده
خواهرم گفت نمیام وترکیه مولغونمیکنم.
گفتم هرکی میخوادبره ترکیه بره.من میرم کربلا
پدرومادرم وقتی اشتیاق مودیدن همراهیم کردن
خواهرم دیداینجوریه گفت بعدش میریم ترکیه
درعرض۶روزراهی کربلاشدم…
نمیدونستم چجورجاییه،کلی لباس وکفش ووسایل خوب بردم.
میگفتم۱روزاینومیپوشم۱روزاونو
وقتی رفتم
خسته خرابات میرفتم حرم.
کدوم مد؟کدوم تیپ؟
ولادت امام علی نجف
ولادت جوادالائمه کاظمین
نیمه رجب کربلا
پنجشنبه شب کربلا
خدایامن کجابودم...باویلچرمادربزرگم همه جارفتیم..روزی۵،۶بار میرفتم حرم امام حسین.
روزی۳،۴ساعت بیشترنمیخوابیدم
همش بی دلیل گریه…نمیدونم چه حالی بود...
فقط گریه میکردم
یه حاج آقایی توکاروانمون بود،بهش گفتم من دختربی حجابی بودم..سازمیزدم...الان ازهمه چی افتادم...گفت من حاضرم قسم جلاله بخورم
تونظرکرده امام حسینی…
اینوکه گفت من گریه گریه...
گفتم ازامام حسین حجاب میخوام
زیرقبه امام حسین نمازخوندم..اول واسه اون دوستی که منوکنجکاو وکربلایی کرد..
دوم واسه اینکه بهم اراده بده باحجاب شم.
درگیربودم
انتخاب سختی بود
حجاب برام سخت بود
.
.
+ ادامه در پست بعدی
(این داستان ها رو از دست ندید همه واقعی هستن و خودشون تو اینستاگرام داستان هاشونو فرستادن تا هرکی میخواد انتخاب کنه و تصمیم بگیره کمکی باشه بهش و بتونه از تجربه ی بقیه استفاده کنه)
.
بسم الله
.
دختربی حجابی بودم.اعتقادی به حجاب نداشتم.محرم ونامحرم.حجاب.برام بی اهمیت بود... سفت وسختم پای خواستم بودم.علاقه به چادرنداشتم.حس میکردم بی کلاس وبی پرستیژمیشم.
کل تفریحاتم تومهمونی و دورهمی و خریدواینجورچیزاخلاصه میشد..
کاری نداشتم آرایشم مناسبه یانه
مشهدزیادقسمتم میشد
میرفتم حرم..چادر الکی سرمیکردم وزیارت وبعدتومرکزخریدامیچرخیدم
یادم میرفت اصل قضیه چیه
نزدیک روزپدربود
قرارشدخانوادگی بریم ترکیه
کلی برنامه ریزی کردیم همه شهراشو بریم
یه هفته مونده بودبه سفر
نمیدونم چرا..ولی یهوبه دلم افتاد
باخودم گفتم
اگه بهت بگن جای ترکیه بروکربلا
میری؟
گفتم اگه بگن بروکربلامیرم!
آخه یه دوست امام حسینی پیدا کرده بودم
که ازکربلازیادمیگفت بهم
یهوتلفن خونمون زنگ خورد
داداشم گفت
یه کاروان داره میره کربلاهفته دیگه
گفتن جای خالی داره؛میری؟
هنگ بودم پشت تلفن
بخداگریم گرفت
گفتم حتما..معلومه میرم
به مامان وباباوخواهرم گفتم
ترکیه نمیام
میخوام برم کربلا!
مادربزرگم حدود 87 سالش بودوقسمتش نشده بود.گفتم میبرمش باویلچر
بایدبرم کربلا!
باید!
بدلم افتاده
خواهرم گفت نمیام وترکیه مولغونمیکنم.
گفتم هرکی میخوادبره ترکیه بره.من میرم کربلا
پدرومادرم وقتی اشتیاق مودیدن همراهیم کردن
خواهرم دیداینجوریه گفت بعدش میریم ترکیه
درعرض۶روزراهی کربلاشدم…
نمیدونستم چجورجاییه،کلی لباس وکفش ووسایل خوب بردم.
میگفتم۱روزاینومیپوشم۱روزاونو
وقتی رفتم
خسته خرابات میرفتم حرم.
کدوم مد؟کدوم تیپ؟
ولادت امام علی نجف
ولادت جوادالائمه کاظمین
نیمه رجب کربلا
پنجشنبه شب کربلا
خدایامن کجابودم...باویلچرمادربزرگم همه جارفتیم..روزی۵،۶بار میرفتم حرم امام حسین.
روزی۳،۴ساعت بیشترنمیخوابیدم
همش بی دلیل گریه…نمیدونم چه حالی بود...
فقط گریه میکردم
یه حاج آقایی توکاروانمون بود،بهش گفتم من دختربی حجابی بودم..سازمیزدم...الان ازهمه چی افتادم...گفت من حاضرم قسم جلاله بخورم
تونظرکرده امام حسینی…
اینوکه گفت من گریه گریه...
گفتم ازامام حسین حجاب میخوام
زیرقبه امام حسین نمازخوندم..اول واسه اون دوستی که منوکنجکاو وکربلایی کرد..
دوم واسه اینکه بهم اراده بده باحجاب شم.
درگیربودم
انتخاب سختی بود
حجاب برام سخت بود
.
.
+ ادامه در پست بعدی
(این داستان ها رو از دست ندید همه واقعی هستن و خودشون تو اینستاگرام داستان هاشونو فرستادن تا هرکی میخواد انتخاب کنه و تصمیم بگیره کمکی باشه بهش و بتونه از تجربه ی بقیه استفاده کنه)
۴.۱k
۱۵ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.