(پارت ۷)
(پارت ۷)
(ویو ا.ت)
که یهو صدایی با خشونت اومد که سر جام میخکوب شدم.
_ تو دیگه کدوم خری هستی؟ (سرد و با خشونت)
سعی کردم ترسم رو نشون ندم رو کردم به طرف صدا که خوب از پایین شروع کنیم کفش چرم سیاه بالاتر شلوار جین جوووون بالا تر کت سیاه و لباس سفید جوووون جعب حیکلی (نمیدونم املاش درست یا نه اگه اشتباه بود به بزرگی خودتون ببخشید 😁)بالاتر جون چه لبایی (خاک تو سر هیزت..... ببند تو) بالاتر اوووه اوضاع خیطه چشای خشملش دوتا کاسه خونن.
وا چشه مگه ارث باباتو دزدیدم.
الان هر کی جای من بود فکر کنم نیاز به تعویض شلوار داشت. والا به جون شما.
حالا نکه خودم خیلی شوجاعم دارم از حالت صورت میلرزم.
پسره :تموم شد؟
اینو در حالی گفت که سعی داره صدای عصبیش رو کنترل کنه.
منم در کمال خونسردی گفتم:
+اره تموم شد.
(ا.ت جان) چیه؟ (ریدی خواهر) میدونم اخمش بیشتر شد. (آفرین. الان باید چیکار کنی؟ ) دمم و بزارم رو کولم و د بروووووو که رفتیم. ولی صبر کن. (چیه؟ ) این هرکول خوشتیپ جلو راه و گرفته چطوری فرار کنم؟ (نظری ندارم) خیلی مرسی. (خواهش میکنم)
در حال کل کل با وجدانم بودم که با صداش دوباره سکته ناقص و زدم :
پسره: با تو ام.
من در حال حضم سکتم گفتم :
+هااا چیه؟
پسره: بهت میگم کی هستی و اینجا چه غلطی میکنی؟
+اولا ادب داشته باش هیچی بهت نمیگم پرو شدی دوما من یه اسیرم که خودتون من و اینجا خدمتکار کردین نکنه یادتون رفته یا رفیقتون بهت نگفته؟
آخرش و با یه پوزخند گفتماا. در همین حین دوتا پسر دیگه هم اومدن.
وااا اینا چند نفرن؟ روز به روز زیاد تر میشن. یکی از اون پسرا اومد نزدیک و گفت:
_جین چی شده؟
پس اسم این هرکول جینه. عیجان اسمشم من خودش قشنگه.
(خاک تو سرت. ) چیه مگه دروغ میگم؟ (نه والا حرفی ندارم. )
تو همین فکرا بودم که حرفش ریشه فکرم رو برید:.......
یوهاهاها 😏
حال کنین جا حساس ول کردم 😁
(ویو ا.ت)
که یهو صدایی با خشونت اومد که سر جام میخکوب شدم.
_ تو دیگه کدوم خری هستی؟ (سرد و با خشونت)
سعی کردم ترسم رو نشون ندم رو کردم به طرف صدا که خوب از پایین شروع کنیم کفش چرم سیاه بالاتر شلوار جین جوووون بالا تر کت سیاه و لباس سفید جوووون جعب حیکلی (نمیدونم املاش درست یا نه اگه اشتباه بود به بزرگی خودتون ببخشید 😁)بالاتر جون چه لبایی (خاک تو سر هیزت..... ببند تو) بالاتر اوووه اوضاع خیطه چشای خشملش دوتا کاسه خونن.
وا چشه مگه ارث باباتو دزدیدم.
الان هر کی جای من بود فکر کنم نیاز به تعویض شلوار داشت. والا به جون شما.
حالا نکه خودم خیلی شوجاعم دارم از حالت صورت میلرزم.
پسره :تموم شد؟
اینو در حالی گفت که سعی داره صدای عصبیش رو کنترل کنه.
منم در کمال خونسردی گفتم:
+اره تموم شد.
(ا.ت جان) چیه؟ (ریدی خواهر) میدونم اخمش بیشتر شد. (آفرین. الان باید چیکار کنی؟ ) دمم و بزارم رو کولم و د بروووووو که رفتیم. ولی صبر کن. (چیه؟ ) این هرکول خوشتیپ جلو راه و گرفته چطوری فرار کنم؟ (نظری ندارم) خیلی مرسی. (خواهش میکنم)
در حال کل کل با وجدانم بودم که با صداش دوباره سکته ناقص و زدم :
پسره: با تو ام.
من در حال حضم سکتم گفتم :
+هااا چیه؟
پسره: بهت میگم کی هستی و اینجا چه غلطی میکنی؟
+اولا ادب داشته باش هیچی بهت نمیگم پرو شدی دوما من یه اسیرم که خودتون من و اینجا خدمتکار کردین نکنه یادتون رفته یا رفیقتون بهت نگفته؟
آخرش و با یه پوزخند گفتماا. در همین حین دوتا پسر دیگه هم اومدن.
وااا اینا چند نفرن؟ روز به روز زیاد تر میشن. یکی از اون پسرا اومد نزدیک و گفت:
_جین چی شده؟
پس اسم این هرکول جینه. عیجان اسمشم من خودش قشنگه.
(خاک تو سرت. ) چیه مگه دروغ میگم؟ (نه والا حرفی ندارم. )
تو همین فکرا بودم که حرفش ریشه فکرم رو برید:.......
یوهاهاها 😏
حال کنین جا حساس ول کردم 😁
۱.۹k
۱۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.