ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 27

_بیا بیرون دوست ندارم در اتاقم بخواژر تو بشکنه

واقعا در رو میشکوند؟
میترسیدم و کم کم به هق هق افتادم

برم بیرون؟
اگه میرفتم معلوم نبود چه اتفاقی برام می افتاد و اگه نمی رفتم....

داد زدم
+تروخدا ولم کن
_فایده ای نداره کوچولو
+اوکی.... اوکی اگه بیام بیرون کاری که نمی کنی؟

_قبلا گفتم که به هر///ز///ه ها دست نمی زنم

اروم شدم و درو باز کردم و یه نگاه کوچیک انداختم
دست به سینه بهم نگاه میکرد

_ببینم سریال زیاد میبینی؟
+ها؟
_واقعا فکر کردی بهت دست میزنم؟
+اره

نیشخندی زد
_چشاتو ببند کوچولو میخوام لباس عوض کنم

یه دفعه بهم میگه کوچولو یه دفعه میشم هـ*زه اصلا کارش معلوم نیس

+باشه....

دستامو روی چشمام گذاشتم و برگشتم
همین؟!!!
واقعا همین؟!!!

_خوب ببین من رو تخت میخوابم تو رو مبل.....


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 28 با حرفش متعجب موندماین همه مثل سریالا دست ...

ملودی_تلخ🍷Part: 20میترسید ازم؟ +ببین هانول مواظب خودت باش لط...

ماه_تیره🌑Part: 26با چشمای گرد شده و هیرون بهش نگاه کردم_چته!...

ماه_تیره🌑Part: 25بعد به سمت خروجی برد و هلم داد_میتونی بریبد...

پارت ۱۱

فیکمون

آن شب && ۲از میان هق هق هایش گفت: ازت...متنفرم...ازت متنفرم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط