انگیزه.ای.برای.عشق
#انگیزه.ای.برای.عشق
#پارت4۳
ادرسو براش اس مس کردم رفتم سمت ادرس
_جنی
کلای هودیمو برداشتم برگشتم سمت صدا
_بله
_گفتی که تهیونگ بیمارستان نبود
_آره
کوکی متفکرانه گفت
_میخوای چیکار کنی؟
به زمین خیره
_نمیدونم
کوک صدام کرد
_جنی
_بله؟؟؟
_کار شوگا هستس؟؟؟؟!
با چشمای گرد نگاش میکنم
_ت... تو از کجا میدونی
_شوگا از بچگی از تهیونگ متنفر بود
_واقعا؟
کوک با چشمای گرد نگاهم کرد
_پس نمیدونستی که تهیونگ پسر داییته
با دهن باز نگاهش کردم
_م... منظورت چیه
کوک پوزخندی زد
_تو بچه واقعی این خوانواده نیستی!
باهام شل شد افتادم زمین
_پس من کیم؟؟؟
کوک دست بع سینه ایستاد
_از پروارشگاه اوردنت
_م.. من یه پرورشگاهیم
_درسته
_من باورم نمیشه
_قابل باور نیست ولی باید باور کنی
#پارت4۳
ادرسو براش اس مس کردم رفتم سمت ادرس
_جنی
کلای هودیمو برداشتم برگشتم سمت صدا
_بله
_گفتی که تهیونگ بیمارستان نبود
_آره
کوکی متفکرانه گفت
_میخوای چیکار کنی؟
به زمین خیره
_نمیدونم
کوک صدام کرد
_جنی
_بله؟؟؟
_کار شوگا هستس؟؟؟؟!
با چشمای گرد نگاش میکنم
_ت... تو از کجا میدونی
_شوگا از بچگی از تهیونگ متنفر بود
_واقعا؟
کوک با چشمای گرد نگاهم کرد
_پس نمیدونستی که تهیونگ پسر داییته
با دهن باز نگاهش کردم
_م... منظورت چیه
کوک پوزخندی زد
_تو بچه واقعی این خوانواده نیستی!
باهام شل شد افتادم زمین
_پس من کیم؟؟؟
کوک دست بع سینه ایستاد
_از پروارشگاه اوردنت
_م.. من یه پرورشگاهیم
_درسته
_من باورم نمیشه
_قابل باور نیست ولی باید باور کنی
۲۴.۱k
۰۳ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.