به دخترم گفتم زود بزرگ نشو مادر

به #دخترم گفتم زود بزرگ نشو مادر

کودکیت را بی حساب می خواهم و در پناهش جوانیم را. زود بزرگ نشو فرزندم قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریه کن ، لوس شو ، بچگی کن ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام

آرام آرام پیش برو ، آن سوی سن و سال هیچ خبری نیست گلم. هرچه جلوتر می روی همه چیز تندتر از تو قدم بر می دارد. حالا هنوز دنیا به پای تو نمی رسد از پاکی . الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز! همیشه از دنیای ما آدم بزرگ ها جلوتر باش ، یک قدم ، دو قدم ، ولی زود بزرگ نشو مادر.

آرام آرام پیش برو گلم. آنجا که عمر وزن می گیرد دنیا به قدری سبک می شود که هیچ هیجانی برای پیمودنش نخواهی داشت. آن سوی سن و سال خبری نیست . کودکی کن ، از ته دل بخند به اداهای ما که برای خنداندنت دلقک میشویم ، بزرگ که شدی از نگاه دلقک ها گریه ات می گیرد می دانم

عشق من کودک بمان دنیا بزرگت میکند ...
دیدگاه ها (۲)

من ازشوق داشتنت هر روزم را رنگی میزنمدر دریای محبتت همیشه غر...

متلک طنز بی قانون به پوتین

این طور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که ...

سیمین دانشور و جلال آل احمد، سال 1346#درختکاری

تاوان خوشبختی اینده ات را اکنون پس بده

کاش براتون مهم بودم

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط