جرقه عشق پارت ۳۳
کوک:از اون موقع تاالان ببینم دستت خوب شد من:آره خوب شده کوک:دیگه درد نمیکنه من:یکم وقتی چیزیو جابه جا میکنم درد میگیره ولی خوبه کوک:زیاد کار نکش عشقم بدتر میشه من:باشه هنوز تو بغلش بودم بعد یه نگاه به دور و برم کردم هنوز یه سریا بودن من:ساعت چنده کوک:ساعت ۹ من:بیشتر بمونیم کوک:باشه اکه عشقم بخواد بمونه میمونیم من:عزیزم بعد سرمو گذاشتم رو شونش و پاهامو جمع کردم و دستمو انداختم دور پام کوک:عشقم من:جانم کوک:بچه دوست داری من:آره خیلی اونم پسر کوک:منم پسر دوست دارم ولی اگه بچمون دختر شد چی من:فرقی نمیکنه هرکودومشونو به یه اندازه دوست دارم کوک:وقتی دیدم بخاطر بچه که بغلت کرد گریه کردی بیشتر عاشقت شدم انگار ۱۰۰ درجه دیگه اضافه شد از عشقم به تو قلبت خیلی با احساسو دلسوزه اینو هیچ وقت فراموش نمیکنم که بخاطر بچه داشتی گریه میکردی من:ولی تو انگار دوست نداری کوک:کی گفته من دوست ندارم من خیلیم دوست دارم اتفاقا اگه پسر بود میخوام باهم کشتی بگیریم من:آیی کشتی 😬 کوک:آرررهه بعد پیشونیشو چسبوند به پیشونیم و میخندیدیم من:نظرت چیه بریم آب بازی کوک:عالی ولی ما تو خونمون استخر داریم☺ من:اون که جای خود داره بعد پاشدیم رفتیم همون موقع یه عالمه آب با پا زدم تو آب پاجیدم بهش خورد تو صورتش چند دقیقه وایساد من:چیه😐 یه نگاه کرد بعد خندید اون بهم عالمه آب پاچید کوک:شنیدی میگن تا میتونی انتقام بگیر من:اره کوک:خوب من الان دارم انتقام میگیرم من:بخاطر یکم آب😐😂 کوک:دیگه یدونه میزنی بعدش ۱۰۰ ها بار میخوری☺😂 هی آب و میپاچید آخر دوییدم در رفتم اونم افتاد دنبالم یهو پام به سنگ گیر کرد و محکم خوردم زمین من:آیی جونگ کوک سریع اومد سراغم کوک:سوفیا خوبی سوفیا من:خوبم فقط پام موچش پیچ خورده زانومم زخم شده بود اونم گنده کوک:چرا حواستو جمع نمیکنی نگاه کن پا خوشگلت چی شده میتونی راه بری من:نه کوک:عب نداره بلندت میکنم من:یواش بلندم کن کوک:باشه بعد زیر پامو با کمرمو گرفت بلندم کرد سریع بردم خونه و درازم کرد رو مبل رفت چسب زخم و بتادینو پمادو آورد نشست کنارم پایین پام کوک:اول زخم پاتو خوب میکنم بعد موچ پاتو من:باشه بعد رو زخمم بتادین زد وحشتناک میسوخت من:آییییی کوک:عشقم میسوزه یکم تحمل کن زخمت بزرگه من:باشه بتادینو زد بعد پمادو زد بهش و بعد چسب زخمو زد روش کوک:بیا حالا میخوام یکم موچ پاتو تکون بدم ماساژش بدم من:نه درد داره کوک:عشقم میدونم درد داره ولی باید تحمل کنی پات رگ به رگ شد من:جونگ کوک کوک:نترس فقط تحمل کن من:باشه بعد پامو میمالید و سعی میکرد با حرفاش آرومم کنه کوک:کاش من میخوردم زمین به جای تو من:چرا باید تو میوفتادی عشقم کوک:چون من باعث شدم بیوفتی اگه دنبالت نکرده بودم
۱۷.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.