می ترسم

می ترسم ...
می ترسم از روزی که
در انتهای شعر ایستاده باشم
بی آنکه دستهایم
از عطر ناب وجودتو
پر شده باشند ...
می ترسم از شعری که
از لابه لای موهای تو جوانه نزده باشد ...
می ترسم ...
از احساسی که بی تو
بر لب حوض خانه مان
خشک شده باشد ...
می ترسم ...
از خودم
از شعرم
از روزهای سرد بی تو می ترسم ...

#عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

بمان!" دوست_داشتنم"هنوز بوی باران و کاهگِل می دهد،بوی مدادِ ...

من فقط دلم می‌خواهدکسی بیایدکه با او دیوانه‌ی بهتری باشمهمین...

من بے تو یک واژه‌ ی سادهبیش نیستم!!اما ڪنارت همچون یک ڪتاب ع...

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🙏🏾🌹 #یا_مهدی(ع #ولادت_امام_زمان(عج

فاطمه درغال

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط