ادامه تک پارتی میتسویا
ادامه تک پارتی میتسویا
که یه دفعه میتسویا ا.ت رو هل داد خرس بالشی از دستش افتاد ( حق ا.ت بود ) و میتسویا چسبودنش به دیوار و چون قدت کوتاه بود
( خب بر اساس قد خودتون دیگه اینجا رو تصور کن من که خودم کوتاهم قدم ۱۵۵ از مایکی هم کوتاه تر خب ببخشید بریم ادامه ) میتسویا چسبوندش به دیوار و چون قدش کوتاه بود خم شد اونقد که نفساش رو روی صورتت حس می کردی .
میتسویا ( لحن جدی ) : اگه اینقد به من نگا نکنی و بی توجهی کنی فرشته اون موقع باید انتظار درد رو بکشی .
بعد اونقد محکم لبات رو بوسید که یه کم بعد اشکت در اومد و میتسویا فهمید و ولت کرد . تو هم که همینجوری داشتی اشک می ریختی دور لبات رو می مالیدی که میتسویا کمی سرخ شد و گفت ...
میتسویا : ببخشید فرشته کوچولو . دیگه از دستم در رفت.
بعد ا.ت محکم پرید تو بغل میتسویا و نزدیک بود بخورن زمین .
ا.ت : ببخشید .
میتسویا : اشکالی نداره .
بعد ا.ت رفت خرس بالشی رو گذاشت سر جاش و اومد با میتسویا نشستن و خوراکی خوردن
به نظرتون خوب شده ؟ دوباره بزارم ؟ از کی ؟
که یه دفعه میتسویا ا.ت رو هل داد خرس بالشی از دستش افتاد ( حق ا.ت بود ) و میتسویا چسبودنش به دیوار و چون قدت کوتاه بود
( خب بر اساس قد خودتون دیگه اینجا رو تصور کن من که خودم کوتاهم قدم ۱۵۵ از مایکی هم کوتاه تر خب ببخشید بریم ادامه ) میتسویا چسبوندش به دیوار و چون قدش کوتاه بود خم شد اونقد که نفساش رو روی صورتت حس می کردی .
میتسویا ( لحن جدی ) : اگه اینقد به من نگا نکنی و بی توجهی کنی فرشته اون موقع باید انتظار درد رو بکشی .
بعد اونقد محکم لبات رو بوسید که یه کم بعد اشکت در اومد و میتسویا فهمید و ولت کرد . تو هم که همینجوری داشتی اشک می ریختی دور لبات رو می مالیدی که میتسویا کمی سرخ شد و گفت ...
میتسویا : ببخشید فرشته کوچولو . دیگه از دستم در رفت.
بعد ا.ت محکم پرید تو بغل میتسویا و نزدیک بود بخورن زمین .
ا.ت : ببخشید .
میتسویا : اشکالی نداره .
بعد ا.ت رفت خرس بالشی رو گذاشت سر جاش و اومد با میتسویا نشستن و خوراکی خوردن
به نظرتون خوب شده ؟ دوباره بزارم ؟ از کی ؟
۳.۸k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.