پارت ۴۸:
پارت ۴۸:
سارا=
صبح بیدار شدم رفتم پایین تا صبحونه رو دیدم خر کیف شدم اما و کامیلا چکار نکرده بودند😝اومدم سر میز سلام دادم و دیدم بچه ها کم کم دارن میان پایین به همشون سلام دادم و شروع کردیم به صبحونه خوردن امروز باید می رفتیم باشگاه تا ببینیم که یه رقص دیگه بسازیم .همون لحظه اف اف خونه زنگید جسیکا رفت دید مینجر شین هه س مینجرمون دختر ۲۷ساله اس خیلی دختره خوبیه. جسیکا-چیشده ؟شین هه-شما ۴روز دیگه باید به کنسرت توایس برید .ما همه گفتیم باشه.
*چهار روز بعد*
داشتیم آماده میشدیم بریم کنسرت توایس( انقدر بدم میاد ازشون ایش) همون ست زده بودیم ست اسپرت بارنگ های مختلف حالا خودتون یه چیز فرض کنید.رفتیم توی ماشین بعد از ۱ساعت رسیدیم به کنسرت .
سارا=
صبح بیدار شدم رفتم پایین تا صبحونه رو دیدم خر کیف شدم اما و کامیلا چکار نکرده بودند😝اومدم سر میز سلام دادم و دیدم بچه ها کم کم دارن میان پایین به همشون سلام دادم و شروع کردیم به صبحونه خوردن امروز باید می رفتیم باشگاه تا ببینیم که یه رقص دیگه بسازیم .همون لحظه اف اف خونه زنگید جسیکا رفت دید مینجر شین هه س مینجرمون دختر ۲۷ساله اس خیلی دختره خوبیه. جسیکا-چیشده ؟شین هه-شما ۴روز دیگه باید به کنسرت توایس برید .ما همه گفتیم باشه.
*چهار روز بعد*
داشتیم آماده میشدیم بریم کنسرت توایس( انقدر بدم میاد ازشون ایش) همون ست زده بودیم ست اسپرت بارنگ های مختلف حالا خودتون یه چیز فرض کنید.رفتیم توی ماشین بعد از ۱ساعت رسیدیم به کنسرت .
۴.۳k
۲۴ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.