P25
ا/ت:ما حتی شروعم نکردیم که من بخوام خسته بشم فقط چون کای نگرانم میشه میگم باید برم خونه
تهیونگ:من بعدا حساب اون کای و میرسم اما اول تو رو بگیرم
ا/ت:دستت به هیچ کدوممون نمیرسه
جیمین:بچه ها با شمارش من هر وقت گفتم سه شروع کنید سه حالا
(اول جیمین رسید ا/ت میخواست یه مشت بزنه تو صورت جیمین جا خالی داد خورد تو صورت جونگ کوک بعد از اون جیمین یه دستشو میگیره ا/ت با همون دستی که جیمین گرفته بودش دست جیمینو پیجوند و هول داد انداختش زمین تهیونگ اومد جلو دستای ا/ت و گرفت ا/تم دوباره زد وسط پاش تهیونگ گفت)
تهیونگ:لعنتی دوباره نه
(جونگ کوک اومد جلو زد زیر پای ا/ت اونم افتاد و اما جونگ کوکم با خودش کشوند و اونم افتاد روی ا/ت،ا/ت با یه حرکت جاشو با جونگ کوک عوض کرد یه مشت زد تو صورت جونگ کوک که میخواست مشت دومو بزنه که دوتا دست از پشت دستاشو گرفتن سرشو چرخوند و نگاشون کرد جیمین و تهیونگ بودن از دستاش استفاده کردن که از روی جونگ کوک بلندش کنن)
جیمین:تهیونگ محکم بگیرش
تهیونگ:من هواسم هست اما تو به چوخ ندیمون دوباره کتکمون بزنه
جونگ کوک:ا/ت دستت چقدر سنگینه
ا/ت:تازه کجاشو دیدی
ولم کنین برم
تهیونگ:همین الان گرفتیمت عمران ولت کنیم
جیمین:گرفتیش برم کمک جونگ کوک
تهیونگ:ارع ولش کن میندازمش رو کولم
ا/ت:من خودم پا دارم میتونم راه برم در ضمن دوست ندارم تو بهم دست بزنی
تهیونگ:ارع پا داری که فرار کنی لازم نکرده
جیمین:جونگ کوک خوبی
جونگ کوک:با یه مشت که از پا در نمیام
ا/ت:ولم کن منو بزار زمین
ولم کن وگرنه جیغ میزنم
جیمین:یه دونه بزنم تو سرش بیهوش بشه
تهیونگ:ا/ت ساکت میشگ گروه یا بیهوشت کنم
ا/ت:همین الان منو بزار پایین اگه نزاری جیمغ میزنم
جونگ کوک:الان این همه راه و بخاطر این خانم باید پیاده بریم خونه
جیمین:تهیونگ خسته میشی بده نوبتی نگهش میادریم تا خونه
ا/ت:هوی گاوا مگه من خریدم که بدینم به هم دیگه
منو بزار پایین(با داد)
تهیونگ:ا/ت ساکت باش،هیس
ا/ت:ولم کن و گرنه این دفعه داد نمیزنم جیغ میزنم
جونگ کوک:یه لحظه بزارش پایین یه چیزی بهش بگم خودش ساکت میشه
(تهیونگ ا/ت و میزاره پایین اما ا/ت میخواست فرار کنه که تهیونگ دست شو میگره میگه)
تهیونگ:جونگ کوک حواست باشه بهش
جونگ کوک:باشه وایسا
(یه دونه با دست میزنه به گردن ا/ت بیهوش میشه میخواست بیوفته زمین تهیونگ میگیرتش)
جیمین:چیکارش کردی
جونگ کوک:بابا سرم درد گرفت انقدر حرف زد تهیونگ بغلش کن بریم خونه
تهیونگ:چه جوری بیهوشش کردی به منم بعدا یاد بده😄
جیمین:بیبین این اگه بیدار شه دخلتو میاره با یه مشت گوشه ی لب و پاره کرده اما ما حتی دستمونم بهش نخورد
جونگ کوک:تازه خیلیم درد داشت جلو خودش نگفتم انگار فکم از جاش کنده شد
تهیونگ:من بعدا حساب اون کای و میرسم اما اول تو رو بگیرم
ا/ت:دستت به هیچ کدوممون نمیرسه
جیمین:بچه ها با شمارش من هر وقت گفتم سه شروع کنید سه حالا
(اول جیمین رسید ا/ت میخواست یه مشت بزنه تو صورت جیمین جا خالی داد خورد تو صورت جونگ کوک بعد از اون جیمین یه دستشو میگیره ا/ت با همون دستی که جیمین گرفته بودش دست جیمینو پیجوند و هول داد انداختش زمین تهیونگ اومد جلو دستای ا/ت و گرفت ا/تم دوباره زد وسط پاش تهیونگ گفت)
تهیونگ:لعنتی دوباره نه
(جونگ کوک اومد جلو زد زیر پای ا/ت اونم افتاد و اما جونگ کوکم با خودش کشوند و اونم افتاد روی ا/ت،ا/ت با یه حرکت جاشو با جونگ کوک عوض کرد یه مشت زد تو صورت جونگ کوک که میخواست مشت دومو بزنه که دوتا دست از پشت دستاشو گرفتن سرشو چرخوند و نگاشون کرد جیمین و تهیونگ بودن از دستاش استفاده کردن که از روی جونگ کوک بلندش کنن)
جیمین:تهیونگ محکم بگیرش
تهیونگ:من هواسم هست اما تو به چوخ ندیمون دوباره کتکمون بزنه
جونگ کوک:ا/ت دستت چقدر سنگینه
ا/ت:تازه کجاشو دیدی
ولم کنین برم
تهیونگ:همین الان گرفتیمت عمران ولت کنیم
جیمین:گرفتیش برم کمک جونگ کوک
تهیونگ:ارع ولش کن میندازمش رو کولم
ا/ت:من خودم پا دارم میتونم راه برم در ضمن دوست ندارم تو بهم دست بزنی
تهیونگ:ارع پا داری که فرار کنی لازم نکرده
جیمین:جونگ کوک خوبی
جونگ کوک:با یه مشت که از پا در نمیام
ا/ت:ولم کن منو بزار زمین
ولم کن وگرنه جیغ میزنم
جیمین:یه دونه بزنم تو سرش بیهوش بشه
تهیونگ:ا/ت ساکت میشگ گروه یا بیهوشت کنم
ا/ت:همین الان منو بزار پایین اگه نزاری جیمغ میزنم
جونگ کوک:الان این همه راه و بخاطر این خانم باید پیاده بریم خونه
جیمین:تهیونگ خسته میشی بده نوبتی نگهش میادریم تا خونه
ا/ت:هوی گاوا مگه من خریدم که بدینم به هم دیگه
منو بزار پایین(با داد)
تهیونگ:ا/ت ساکت باش،هیس
ا/ت:ولم کن و گرنه این دفعه داد نمیزنم جیغ میزنم
جونگ کوک:یه لحظه بزارش پایین یه چیزی بهش بگم خودش ساکت میشه
(تهیونگ ا/ت و میزاره پایین اما ا/ت میخواست فرار کنه که تهیونگ دست شو میگره میگه)
تهیونگ:جونگ کوک حواست باشه بهش
جونگ کوک:باشه وایسا
(یه دونه با دست میزنه به گردن ا/ت بیهوش میشه میخواست بیوفته زمین تهیونگ میگیرتش)
جیمین:چیکارش کردی
جونگ کوک:بابا سرم درد گرفت انقدر حرف زد تهیونگ بغلش کن بریم خونه
تهیونگ:چه جوری بیهوشش کردی به منم بعدا یاد بده😄
جیمین:بیبین این اگه بیدار شه دخلتو میاره با یه مشت گوشه ی لب و پاره کرده اما ما حتی دستمونم بهش نخورد
جونگ کوک:تازه خیلیم درد داشت جلو خودش نگفتم انگار فکم از جاش کنده شد
۷۲.۰k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.