P27
تهیونگ:من نگفتم اینو بگی گفتم بگو من تو رو دوست ندارم
ا/ت:چه لوزومی داره که اینکار و بکنم از روم پاشو
تهیونگ:پس نمیتونی بگی یعنی هنوز دوسم داری
ا/ت:واقعا فکر میکنی بعد اون همه اتفاق هنوز دوست دارم ها
تهیونگ:درسته نمیتونی اونا رو فراموش کنی اما منم دوس داری
ا/ت:کی همچین چیزی گفته
تهیونگ:چشمات برای همین گفتم که تو چشمام زل بزن و بگو
ا/ت:کوری حسی که تو چشمای منه نفرته نه عشق
تهیونگ:جدی میگی باشه پس من اون تبدیل به عشق میکنم
(دستای ا/ت و برد بالا و با یه دستش دو تا دستای ا/ت و گرفت و با یه دست دیگش سرشو گرفت بعد سر خودشو برد جلو شروع کرد به بوسیدن ا/ت،ا/تم برای یه لحظه خشکش زد اما بعد از اون شروع کرد به تقلا کردن که از زیر دستش در بره اما هر بار که تقلا میکرد خسته تر میشد دیگه توانی براش نمونده بود تهیونگ که هر بار لباشو میمیکید تو ذهن خودش میگفت)
ا/ت ویو:
یعنی همین کارارم با اون کرده ؟
اونم اینطوری گول زده؟
واقعا دوسم داره؟
پایان ا/ت ویو
(صد تا سوال تو ذهنش بود دلش میخواست هولش بده نمیخواست بلایی که سر خودش اومده سر یکی دیگه بیاد (منظورش خیانتیه که بهش شده )دوست نداشت همچین اتفاقی بیوفته اما تهیونگ ولش نمیکرد یهو یه صدا اومد)
سونا:اوپا اینجایی؟
(سونا در اتاقو باز کرد تهیونگ که چشماشو بسته بود باز کرد جوری که انگار تو چشمای ا/ت زل زد رفت جلو تهیونگ و از ا/ت جدا کرد)
سونا:تو،هرزه اینجا چیکار میکنی(با جیغ)
ا/ت:درس حرف بزن
سونا:درس حرف بزنم ها پس اینجا با دوست پسر من چه غلطی میکردی ها
تهیونگ:سونا بسه
سونا:چی بسه ها داری با این گدای اشغال به من خیانت میکنی (با داد)
تهیونگ:سونا گفتم بسه(با داد)
سونا: واقعا که تو هنوز اینجایی گمشو از خونم بیرون
(ا/ت یقه سونا رو میگیره به کمد داخل اتاق میچسبونه)
ا/ت:منو ببین زنیکه هرزه دفعه اخرت باشه به من میگی هرزه و گرنه هر گندی زدی رو رو میکنم در ضمن تو اول جلوی دوس پسرت و بگیر بعد به بقیه تهمت بزن من خودم دوست پسر دارم فهمیدی
(تهیونگ به زور ا/ت و از سونا جدا کرد گفت)
تهیونگ:یه لحظه صبر کن ببینم چه گندی زده که من خبر ندارم
ا/ت:بهتر از خودش بپرسی دیگه ام دور برم نبینمت و گرنه این دفعه میزنم تو صورتت
(ا/ت میخواد بره که تهیونگ دستشو میگیره)
تهیونگ:کجا
سونا:ولش کن بزار بره
تهیونگ:به تو هیچ ربطی نداره
سونا:به من هیچ ربطی نداره من دوست دخترتم
تهیونگ:اها یادم اومد تو همونی هستی که منو تو بار مست پیدا کرد و از فرصت استفاده کرد و خودش و بزور تو بغلم جا کرد یا شایدم همونی که هر وقت پولش تموم میشه میاد سراغم اصلا احوالمو نمیپرسه(با داد)
من احمق بخاطر یه کاری که کردم کسی که واقعا بخاطر خودم منو دوستم داشت و از خودم دور کردم حالا اومدی میگی ولش کن بره من دوست دخترت
ا/ت:چه لوزومی داره که اینکار و بکنم از روم پاشو
تهیونگ:پس نمیتونی بگی یعنی هنوز دوسم داری
ا/ت:واقعا فکر میکنی بعد اون همه اتفاق هنوز دوست دارم ها
تهیونگ:درسته نمیتونی اونا رو فراموش کنی اما منم دوس داری
ا/ت:کی همچین چیزی گفته
تهیونگ:چشمات برای همین گفتم که تو چشمام زل بزن و بگو
ا/ت:کوری حسی که تو چشمای منه نفرته نه عشق
تهیونگ:جدی میگی باشه پس من اون تبدیل به عشق میکنم
(دستای ا/ت و برد بالا و با یه دستش دو تا دستای ا/ت و گرفت و با یه دست دیگش سرشو گرفت بعد سر خودشو برد جلو شروع کرد به بوسیدن ا/ت،ا/تم برای یه لحظه خشکش زد اما بعد از اون شروع کرد به تقلا کردن که از زیر دستش در بره اما هر بار که تقلا میکرد خسته تر میشد دیگه توانی براش نمونده بود تهیونگ که هر بار لباشو میمیکید تو ذهن خودش میگفت)
ا/ت ویو:
یعنی همین کارارم با اون کرده ؟
اونم اینطوری گول زده؟
واقعا دوسم داره؟
پایان ا/ت ویو
(صد تا سوال تو ذهنش بود دلش میخواست هولش بده نمیخواست بلایی که سر خودش اومده سر یکی دیگه بیاد (منظورش خیانتیه که بهش شده )دوست نداشت همچین اتفاقی بیوفته اما تهیونگ ولش نمیکرد یهو یه صدا اومد)
سونا:اوپا اینجایی؟
(سونا در اتاقو باز کرد تهیونگ که چشماشو بسته بود باز کرد جوری که انگار تو چشمای ا/ت زل زد رفت جلو تهیونگ و از ا/ت جدا کرد)
سونا:تو،هرزه اینجا چیکار میکنی(با جیغ)
ا/ت:درس حرف بزن
سونا:درس حرف بزنم ها پس اینجا با دوست پسر من چه غلطی میکردی ها
تهیونگ:سونا بسه
سونا:چی بسه ها داری با این گدای اشغال به من خیانت میکنی (با داد)
تهیونگ:سونا گفتم بسه(با داد)
سونا: واقعا که تو هنوز اینجایی گمشو از خونم بیرون
(ا/ت یقه سونا رو میگیره به کمد داخل اتاق میچسبونه)
ا/ت:منو ببین زنیکه هرزه دفعه اخرت باشه به من میگی هرزه و گرنه هر گندی زدی رو رو میکنم در ضمن تو اول جلوی دوس پسرت و بگیر بعد به بقیه تهمت بزن من خودم دوست پسر دارم فهمیدی
(تهیونگ به زور ا/ت و از سونا جدا کرد گفت)
تهیونگ:یه لحظه صبر کن ببینم چه گندی زده که من خبر ندارم
ا/ت:بهتر از خودش بپرسی دیگه ام دور برم نبینمت و گرنه این دفعه میزنم تو صورتت
(ا/ت میخواد بره که تهیونگ دستشو میگیره)
تهیونگ:کجا
سونا:ولش کن بزار بره
تهیونگ:به تو هیچ ربطی نداره
سونا:به من هیچ ربطی نداره من دوست دخترتم
تهیونگ:اها یادم اومد تو همونی هستی که منو تو بار مست پیدا کرد و از فرصت استفاده کرد و خودش و بزور تو بغلم جا کرد یا شایدم همونی که هر وقت پولش تموم میشه میاد سراغم اصلا احوالمو نمیپرسه(با داد)
من احمق بخاطر یه کاری که کردم کسی که واقعا بخاطر خودم منو دوستم داشت و از خودم دور کردم حالا اومدی میگی ولش کن بره من دوست دخترت
۳۶.۷k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.