وقتی حسودی میکنی
وقتی حسودی میکنی
پارت ۸
ویو جیمین:داشتم میرفتم کنار کوک دیدم قرمز شده داره تند تند نفس میکشه(عین نینی کوچولو ها😉)رفتم دستمال رو خیس کردم رو پیشونیش گذاشتم
جیمین:جونگ کوکا حالت خوبه؟
کوک:خوبم
جیمین:خبری از یونا نداری؟
کوک:اگه داشتم اینجا چیکار میکردم
جیمین:میدونم کجاس اون پیش...
کوک:(یهو از جاش بلند شد)تو میدونستی و به من نگفتی؟؟
جیمین:صب کن یه لحظه پیش تهیونگه
کوک:چییی تهیونگ؟؟
جیمین:منم تازه فهمیدم
کوک:یه روز پیش اون بوده و به من نگفته(عصبی)
جیمین:کوک صب کن حالت خوش نیست
کوک:(لباساش رو پوشید سوییچ ماشین رو برداشت)
جیمین:بچه صب کن بیام
جیمین ویو:سوار ماشین شدیم که یهو......
کامنتتتتتتتت😭😭😭💔💔💔💔
پارت ۸
ویو جیمین:داشتم میرفتم کنار کوک دیدم قرمز شده داره تند تند نفس میکشه(عین نینی کوچولو ها😉)رفتم دستمال رو خیس کردم رو پیشونیش گذاشتم
جیمین:جونگ کوکا حالت خوبه؟
کوک:خوبم
جیمین:خبری از یونا نداری؟
کوک:اگه داشتم اینجا چیکار میکردم
جیمین:میدونم کجاس اون پیش...
کوک:(یهو از جاش بلند شد)تو میدونستی و به من نگفتی؟؟
جیمین:صب کن یه لحظه پیش تهیونگه
کوک:چییی تهیونگ؟؟
جیمین:منم تازه فهمیدم
کوک:یه روز پیش اون بوده و به من نگفته(عصبی)
جیمین:کوک صب کن حالت خوش نیست
کوک:(لباساش رو پوشید سوییچ ماشین رو برداشت)
جیمین:بچه صب کن بیام
جیمین ویو:سوار ماشین شدیم که یهو......
کامنتتتتتتتت😭😭😭💔💔💔💔
- ۷۱۰
- ۲۰ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط